S. Russell, P. Norvig, Artificial Intelligence: A Modern Approach, Second Edition, Prentice Hall, 2003

DjVu (pronounced "déjà vu") is a digital document format with advanced compression technology and high performance value. DjVu allows for the distribution on the Internet and on DVD of very high resolution images of scanned documents, digital documents, and photographs. DjVu viewers are available for the web browser, the desktop, and PDA devices
DjVu is a new image compression technology developed since 1996 at AT&T Labs to solve precisely that problem. DjVu allows the distribution on the Internet of very high resolution images of scanned documents, digital documents, and photographs. DjVu allows content developers to scan high-resolution color pages of books, magazines, catalogs, manuals, newspapers,historical or ancient documents, and make them available on the Web
اسناد استاندارد دانشگاهی، اسناد استاندارد موجود در آرشیو کتابخانه های دنیا برای آرشیو کتب و اسناد قدیمی، که نگهداری آن ها با همان ظاهر قدیمی بسیار مهم بوده و ارزش کلکسیونی دارد و اسناد استاندارد آزمایشگاهی، باید فرمتی باشد که در عین کیفیت بالا و حفظ اصالت آن اثر، کم حجم بوده و قابل استفاده برای همه باشد. DJVU تکنولوژی جدید (از سال 1996که از آن تاریخ شروع و در نهایت تکمیل شده) فشرده سازی پیشرفته تصویر است که به کمک این مراکز آمده و در این امر هم موفق بوده. به عنوان مثال سندی رنگی قابل چاپ با فرمتTIFکه 31MB حجم دارد با فرمتJPGEحجم آن به 604KB می رسد در حالی که همین فایل با فرمت DJVU برابر با 70KB است. یا حجم کتاب با فرمت PDF بیر و جانسون که از کتب مرجع رشته عمران میباشد (به عنوان نمونه برای دانلود هم قرار داده خواهد شد) نزدیک به 94MB میباشد که با فرمت DJVU نزدیک به 60MB است که کیفیت هر دوی این کتب هم قابل رویت است. نرم افزار قرار داده شده فایل های با فرمت DJVU را میخواند و به صورت پلاگین می تواند از طریق اینترنت اکسپلورر و فایر فکس و مرورگر های دیگر صفحات وب این فایل ها را نیز به نمایش درآورد و محیط بسیار ساده و راحتی نیز در اختیار شما قرار می دهد به طوری که می توانید از این اسناد خروجی هایی هم بگیرید.
اشخاصی که احساسات واقعی خود را بیان می کنند از سلامت روانی بهتری برخوردارند ضمن اینکه درک و احساس بهتری از خود و محیط کارشان دارند.
مطالعات پژوهشگران نشان می دهد رفتارهای ریاکارانه بر سلامت انسان تاثیر سوء می گذارد.
به گزارش واحد مرکزی خبر، به نوشته شماره امروز روزنامه لوفیگارو در اینترنت، بر اساس تحقیقاتی که در نشریه "ژورنال آکادمی مدیریت" منتشر شده است، رفتارهای ریاکارانه و خنده های اجباری موجب زیان جسمی و کاهش بهره وری افراد در محیط کار می شود.
این تحقیق که در بین رانندگان اتوبوس انجام شده است نشان می دهد افرادی که اجبارا خود را دوست داشتنی نشان می دهند به مرور زمان دچار تغییر خلق و خو شده و حتی تمایل دارند از وظیفه خود دست بکشند.
به گفته اورسولا هس پژوهشگر کانادایی این تحقیق ، اشخاصی که احساسات واقعی خود را بیان می کنند از سلامت روانی بهتری برخوردارند ضمن اینکه درک و احساس بهتری از خود و محیط کارشان دارند.
استاد منابع انسانی دانشگاه لیون می گوید: کلیه احساسات کارکرد ویژه ای دارند، این احساسات در ایجاد حس خوش بینی، راحتی و تنظیم فعالیت بدن دخالت دارند، افرادی که احساسات خود را انکار می کند موجب می شود احساساتش به شکل دیگری همچون خواب آلودگی، درد در ناحیه پشت بدن، کمبود تمرکز و غیره بروز کنند. یک شخص همانند یک ورزشکار باید به صدای بدنش گوش دهد و به آنچه که باعث ناراحتی اش می شود واکنش نشان دهد.
هوش هیجانی چیست؟
به چند نفر از موفقترین افراد در زندگی تان فکر کنید و به خصیصههای مشترکی که آنها با یکدیگر دارند. بیشک ، دایره دوستان این افراد بزرگ و متنوع است. ارتباطات شخصیشان قوی و زندگی خانوادگی شان مملو از افتخار و کامیابی است. آنها نسبت به دیگران ، حتی نسبت به کسانی که تازه ملاقات میکنند، علاقه نشان میدهند. آنها رضایت بیشتری از شغل خود دارند، احترام همسالانشان را برمیانگیزند و به خاطر خوب انجام دادن مسئولیت شغلیشان ، از سرپرست خود امتیاز و ترفیع میگیرند. آنها عواطفشان بدون ریاکاری ، احساساتشان بدون نخوت ، و اعتماد به نفسشان عاری از هر خودنمایی است. تفاوت بین این دو گروه، تفاوت میزان IQ یا ضریب هوشی و چیزی است که EQ یا هوش هیجانی نامیده میشود. هوش هیجانی شیوهای پذیرفتهشده برای ارزیابی موفقیت یک فرد است. شیوهای که امروزه در آمریکا رو به گسترش است.
هوش هیجانی EQ و تفاوت آن با IQ
تفاوت بین معلومات کتابی و مهارت در زندگی روزمره و ارتباطات افراد ، در واقع همان تفاوت بین IQ یا بهره هوشی و EQ یا هوش هیجانی آنهاست. از اواسط سالهای 1980 مطالعات روزافزونی در این مورد انجام میشود که هیجانات ما ، و واکنش بعدی ما نسبت به آنها، چه مقدار در سلامت عمومی و موفقیت ما در زندگی نقش دارند، و به خصوص در سالهای اخیر این مطالعات به شدت مورد توجه قرار گرفتهاست. در واقع ، مطالعات وسیعی انجام شده تا نشان دهد ضریب هوشی بالا به تنهایی لازمه موفقیت نیست.
دکتر ریچارد بویاتسیز ، استاد دانشکده مدیریت ودرهد (Weatherhead) در دانشگاه کیس وسترن ریزرو
(Case Western Reserve) در کلیولند ، هوش هیجانی را مجموعهای از شایستگیها و تواناییهایی میداند که ما را قادر میسازد تا کنترل خود را به دست گیریم و در مورد دیگران نیز آگاه باشیم . به بیان ساده ، هوش هیجانی استفاده هوشمندانه از هیجانات است، و در زمینه حرفهای به این معناست که احساسات و ارزشهای خود را نادیده نگیریم و تاثیرشان را بر رفتارمان بشناسیم. دکتر بویاتسیز میگوید که برای پیبردن به شدت میزان هوش هیجانی ، باید توجه کنیم که چقدر نسبت به دیگران دلسوز و حساس هستیم، و همیشه در نظر داشته باشیم که بالاترین درجه همدلی ، درک کردن افرادی است که مثل شما نیستند.
هوش هیجانی مشتمل بر شناخت احساسات خود و دیگران و استفاده از آن برای اتخاذ تصمیمات مناسب در زندگی است. به عبارتی عاملی است که هنگام شکست و بحران، در فرد ایجاد انگیزه میکند و به واسطه داشتن مهارت اجتماعی بالا منجر به برقراری رابطه خوب با مردم می شود.
گلمن , در تشريح هوش هيجاني جايگاه نسبتا وسيعتري براي هوش قائل شده و معتقد است که هوش هيجاني از 5 عامل تشکيل شده است:
1. شناخت عواطف شخصي
2. مديريت عواطف و احساسات
3. خودانگيختگي
4. شناخت عواطف و احساسات ديگران
5. مديريت ارتباطات
1- شناخت عواطف شخصي: خودآگاهي، يعني تشخيص هراحساس به همان صورتي که بروز مي کند سنگ بناي هوش هيجاني است. توانايي نظارت بر احساسات در هر لحظه براي به دست آوردن بينش روان شناختي و ادراک خويشتن نقشي تعيين کننده دارد. ناتواني در تشخيص احساسات راستين، ما را به سردرگمي دچار مي کند. افرادي که نسبت به احساسات خود اطمينان بيشتري دارند بهتر ميتوانند زندگي خويش را هدايت کنند. اين افراد درباره احساسات واقعي خود در زمينه اتخاذ تصميمات زندگي، از انتخاب همسر گرفته تا شغلي که برمي گزينند، احساس اطمينان بيشتري دارند.بعضي از افراد واقعا در زمينه شناخت عواطف شخصي خود فاقد خودآگاهي اند. اين عده وقتي از لحاظ عاطفي و هيجاني به هم ميريزند نميدانند که آيا خشمگين اند يا غمگين؟ خوشحال هستند يا صرفا پرانرژي؟ اين افراد بهاي «بي سوادي هيجاني» خود را در روابط بين فردي و حتي دروني مختل مي پردازند.
2- مديريت عواطف و احساسات: قدرت تنظيم احساسات خود، توانايياي است که بر حس خودآگاهي متکي باشد و به ظرفيت شخص براي تسکين دادن خود، دورکردن اضطراب ها، افسردگيها يا بي حوصلگيهاي متداول اشاره دارد. افرادي که به لحاظ اين توانايي ضعيفند، دايما با احساس نوميدي، خشم مزمن و افسردگي دست به گريبان هستند، در حالي که افرادي که در آن مهارت زيادي دارند با سرعت بسيار بيشتري ميتوانند ناملايمات زندگي را پشت سر بگذارند. براي مثال بيرون ريختن غضب را برخي افراد به عنوان روشي براي مقابله با عصبانيت به کار ميگيرند چرا که اين باور در ميان عموم مردم رواج دارد که «انجام اين کار باعث مي شود احساس بهتري پيدا کني». از دهه 1950 روانشناسان با اين روش مخالفت کردند چرا که دريافتند برون ريزي خشم يکي از بدترين راههاي خاموش کردن آن است، زيرا انفجار غضب عموماً برانگيختگي مغز هيجاني را تقويت ميکند و باعث ميشود افراد در عوض احساس خشم کمتر، عصبانيت بيشتري احساس کنند. به همين ترتيب بسياري از افراد در زمينه مديريت اضطراب و نگراني هاي خود دچار مشکل هستند. ذهن نگران در زنجيره بي پاياني از ناراحتيهاي جزيي گرفتار ميشود، از يک موضوع به موضوع ديگر ميرود و به عقب باز ميگردد. نگراني هاي مزمن و مکرر، شبيه چرخش به دور خود است که هيچ گاه به راه حل مثبتي منجر نميشوند. توانايي تنظيم هيجانات مختلف - خشم، نگراني، افسردگي و غيره- از مولفههاي هوش هيجاني است و عامل تاثيرگذاري در خدمت بهداشت روان محسوب ميشود.
3- برانگيختن خود: برانگيختن خود به زبان ساده يعني کنترل تکانه ها (تکانه هايي مثل خشم، ميل جنسي و…) تسلط بر نفس، تاخير در ارضاي فوري خواستهها و اميال، رهبري هيجانها و توان قرار گرفتن در يک وضعيت رواني مطلوب. خويشتن داري عاطفي يا همان به تاخير انداختن کامرواسازي و فرونشاندن تکانهها يکي از مولفههاي اساسي هوش هيجاني است. افراد داراي اين مهارت در هر کاري که به عهده ميگيرند بسيار مولد و اثربخش خواهند بود.
4- شناخت عواطف و احساسات ديگران: همدلي، توانايي ديگري است که بر خود آگاهي عاطفي متکي ميباشد و اساس مهارت رابطه با مردم است. افرادي که از همدلي بيشتري برخوردارند به علا يم اجتماعي ظريفي که نشاندهنده نيازها يا خواستههاي ديگران است توجه بيشتري نشان ميدهند. اين توانايي آنان را در حرفههايي که مستلزم مراقبت ازديگرانند، تدريس، فروش و مديريت موفق تر ميسازد. انسانهايي که در شناخت عواطف ديگران مهارت دارند به راحتي و گاهي بدون ديدن چهره طرف مقابل مثلا از پشت تلفن قادرند حالت روحي ديگران را حدس بزنند. شناخت عوطف ديگران به ويژه در روابط بين زوجين اهميت دارد. تا هنگامي که انسان در اين کشور کويري که زمان و زندگي نام گرفته زندگي مي کند، تنهايي و انزوايش نيز پابرجاست. پس به 2 دليل مهم ميبايست توانايي شناخت عواطف ديگران را در خود بالا ببريم: اول اينکه چون ما هرگز نميتوانيم مستقيما وارد تجربه ديگران شويم، هيچ گاه نميتوانيم کاملاً بدانيم که طرف مقابل ما چه چيزي را مي خواهد به ما برساند. وقتي پي مي بريم که هر قدر تلاش کنيم نميتوانيم چنان با هوش يا حساس باشيم که بفهميم ديگري چه تجربه اي ميکند، احساس گناه ميتواند ما را ياري دهد که از روي اصالت، متواضع باشيم. در اين بين هر چقدر قدرت و مهارت شناخت و عواطف ديگران در ما بالا تر باشد بيشتر ميتوانيم در دنياي خصوصي و گاهي درد ديگران سهيم شويم و تنهايي و انزواي آنها را کم کنيم. دوم اينکه «زبان» نميتواند تجربه را به خوبي منتقل کند زيرا تجربه نهفته در دل تجارب عميق انساني غنيتر از آنند که کلمات توان بازگو کردن آنها را داشته باشند…
5- مديريت ارتباطات: بخش عمده اي از هنر برقراري ارتباط، مهارت کنترل عواطف در ديگران است. افرادي که در اين زمينه مهارت دارند، به خوبي و عميقاً به ديگران گوش ميدهند، ديگران را ميپذيرند و دست به قضاوت نميزنند، در ديگران احساس ارزش و عزت توليد ميکنند نه احساس گناه و در هر آنچه که به کنش متقابل آرام با ديگران بازمي گردد به خوبي عمل ميکنند. آنان ستارههاي اجتماعي هستند ستارههايي که حتي در روز نيز درخشاناند!
البته افراد از نظر توانايي هاي خود در هر يک از اين حيطه ها با يکديگر تفاوت دارند و ممکن است بعضي از ما مثلا در کنار آمدن با اضطراب هاي خود کاملا موفق باشيم اما در تسکين دادن ناآراميهاي ديگران چندان کارآمد نباشيم. بدون شک زير بناي اصلي سطح توانايي ما، زيستي و عصبي است اما مغز به طرز چشمگيري شکل پذير است و همواره در حال يادگيري. سستي افراد را در مهارت هاي عاطفي مي توان جبران کرد، هر کدام از اين حيطه ها تا حد زيادي نشانگر مجموعه اي از عادات و واکنش هاست که با تلا ش صحيح ميتوان آنها را بهبود بخشيد.
نقش دو هوش عقلی و هیجانی در توفیق انسان چیست؟
شاید تا کنون در مورد هوش عقلی بسیار شنیده باشید و درمورد مزایای آن زیاد گفته باشند. ولی در واقع این هوش هيجاني است که می تواند هوش عقلی را بکار گیرد و در جهت مقصودش به پیش ببرد. بدون شک تعداد زيادي از تيزهوشان و افراد داراي بهره هوشي بالا هستند که زندگي موفقي دارند اما عدهاي از آنها هم هستند که با مشکلات بزرگي دست و پنجه نرم ميکنند يا کارمنداني را ديدهايم که باهوشند اما در محيط کار نميتوانيم با آنها کنار بياييم يا آنها توان برقراري ارتباط سودمند با مديريت يا ديگر کارکنان را ندارند. با دقت در نمونههايي از اين گونه افراد مطمئن ميشويم اين افسانه که: ضريب هوشي بالا به تنهايي تضمين کننده سعادت فرد است کم کم رنگ ميبازد. دانيل گلمن روانشناس معروف در کتاب خود اين گونه استدلال ميکند که موفقيت در کار و رسيدن به هدفهاي با ارزش زندگي نه با هوشبهر بلکه بيشتر با هوش هيجاني يعني توانايي شناخت و اداره هيجانهاي شخصي و ساير افراد مهمي که شخص با آنها در ارتباط است بستگي دارد. هنگامی که احساس خوبی داریم، دنیا را با عینک خوش بینی میبینیم و بر عکس. عملکرد عاطفی بر کارکرد عصبی- روانشناختی فرد نیز تاثیر میگذارد. وقتی خوش خلق هستیم، خاطرات خوب را به یاد میآوریم و وقتی افسرده هستیم خاطرات بد اتوماتیکوار به ذهن وارد میشوند. هر چقدر هوش هيجاني فردی بالاتر باشد، به نقش و تاثیر عواطف بر کنشها و رفتارهایش آگاهتر است و سعی میکند متناسب با موقعیت بهترین عاطفه را در خود ایجاد کند تا بهترین نوع تفکر و حل مساله را انجام دهد. فردی که EQ بالا دارد میداند که چگونه تاثیر منفی هیجانات را بر تفکر خود اصلاح نماید. امروزه بین یادگیری، امتحان دادن و نمره گرفتن با آنچه که لازمه زندگی مدرن و روابط پیچیده بین فردی کنونی است، تفاوت زیادی قایل شدهاند. همه ما انسانهایی را میشناسیم که در ظاهر از تحصیلات بالایی برخوردارند و نمرات درخشانی گرفتهاند ولی در عمل و صحنه اجتماع ومسئولیت، بسیار شکننده و دارای زندگی نه چندان خوب و حتی گاه بسیار ملالت بار هستند. واقعیت هوش هیجانی و مولفههای آن در این زمینه نیز میتواند پاسخگوی بسیاری از چراها باشد، مثل اینکه چرا یک مهندس تحصیل کرده نمیتواند با همسر خود زندگی شادمانهای داشته باشد؟ چرا یک شاگرد اول دانشگاه نمیتواند در کنکور کارشناسی ارشد موفق شود؟
نقش هوش هیجانی در مدیریت سازمان
رهبري يك سازمان براي انطباق با تغييرات و به منظور بقا و رشد در محيطهاي جديد، ويژگيهاي خاصي را ميطلبد كه عموما مديران براي پاسخ به آنها با مشكلات بسياري مواجه ميشوند. يكي از مهمترين خصيصهها كه ميتواند به رهبران و مديران در پاسخ به اين تغييرات كمك كند، هوش هيجاني است.
به نظر میرسد هوش هیجانی میتواند شکل تکامل یافتهای از توجه به انسان در سازمانها باشد و ابزاری نوین و شایسته در دستان مدیران تجاری و تئوریسینهای بازار برای هدایت افراد درون سازمان و مشتریان برون سازمان و تامین رضایت آنها. هوش هيجاني موضوعي است كه سعي در تشريح و تفسير جايگاه هيجانهاي و احساسات در توانمنديهاي انساني دارد. مديران برخوردار از هوش هيجاني، رهبران موثري هستند كه اهداف را با حداكثر بهرهوري، رضايتمندي و تعهد كاركنان محقق ميسازند. با توجه به اهميت هوش هيجاني در مديريت، اين مقاله به بررسي ابعاد هوش هيجاني در مديريت، رشد و توسعه رهبري در محيط کار و روش آموزش هوش هيجاني در مدیریت سازمان ميپردازد.
هوش هیجانی چيست؟ هوش هیجانی (EI) شامل شناخت و کنترل هیجانهای خود است. به عبارت دیگر، شخصی که EI بالایی دارد، سه مولفه هیجانها را به طور موفقیتآمیزی با یکدیگر تلفیق میکند (مولفه شناختی، مولفه فیزیولوژیکی و مولفه رفتاری). اصطلاح هوش هیجانی برای اولین بار در دهه ۱۹۹۰ توسط دو روان شناس به نامهای جان مایر و پیتر سالووی مطرح شد. آنان اظهار داشتند، کسانی که از هوش هیجانی برخوردارند، میتوانند عواطف خود و دیگران را کنترل کرده، بین پیامدهای مثبت و منفی عواطف تمایز گذارند و از اطلاعات عاطفی برای راهنمایی فرآیند تفکر و اقدامات شخصی استفاده کنند. آنها، اصطلاح هوش هيجاني را براي بيان كيفيت و درك احساسات افراد، همدردي با احساسات ديگران و توانايي اداره مطلوب خلق و خو به كار بردند. در حقيقت اين هوش مشتمل بر شناخت احساسات خويش و ديگران و استفاده از آن براي اتخاذ تصميمات مناسب در زندگي است. به عبارتي هوش هيجاني عاملي است كه به هنگام شكست، در شخص ايجاد انگيزه ميكند و به واسطه داشتن مهارتهاي اجتماعي بالا منجر به برقراري رابطه خوب با مردم ميشود. هوش هیجانی بیانگر آن است که در روابط اجتماعی و در بده بستانهای روانی و عاطفی در شرایط خاص چه عملی مناسب و چه عملی نامناسب است. یعنی اینکه فرد در شرایط مختلف بتواند امید را در خود زنده نگه دارد، با دیگران همدلی نماید، احساسات دیگران را بشنود، برای به دست آوردن پاداش بزرگتر، پاداشهای کوچک را نادیده انگارد، نگذارد نگرانی، قدرت تفکر و استدلال او را مختل نماید، در برابر مشکلات پایداری نماید و در همه حال انگیزه خود را حفظ نماید. هوش هیجانی نوعي استعداد عاطفی است که تعیین میکند از مهارتهای خود چگونه به بهترین نحو ممکن استفاده کنیم و حتی کمک میکند فكر را در مسیری درست به کارگیریم. هوش هیجانی و مدیریت بازار استفاده از هوش هیجانی در تجارت ایدهای نوین میباشد که برای بسیاری از مدیران و تجار جانیفتاده است. در واقع بیشتر مدیران کماکان ترجیح میدهند برای انجام کارها از مغزشان استفاده کنند تا از قلبشان. نگرانی اصلی آنها آن است که احساس همدلی و دلسوزی با همکاران و مشتریان آنها را از پرداختن به اهداف سازمان دور نماید. در هر صورت همه بایستی قبول کنند که قواعد بازی در دنیای امروز متفاوت است و بایستی طبق قاعده روز عمل کرد. شرکتهای هوشمند برای نظارت بر تحولات بازار و همسو شدن با تغییرات سلیقهای و استفاده از قوانین تشویقی معمولا سیستم بازاریابی طراحی میکنند. سیستم بازاریابی فرآیندی کامل است که موجب هماهنگی شرکت با بهترین فرصتهای بازار میشود. فرآیند کلی مدیریت بازار شامل ۴ مرحله اصلی است که عبارتند از:تجزیه و تحلیل بازار: معمولا شامل سیستمهای اطلاعاتی و تحقیقاتی بازار و بررسی بازارهای مصرفکننده و بررسی بازارهای سازمانی میباشد. محیط پیچیده و در حال تغییر است و همواره فرصتها و تهدیدهای جدیدی به همراه میآورد. شرکت و سیستم استراتژیک آن باید محیط را همواره تحت نظر داشته باشند که این تحت نظر گرفتن محیط مستلزم دریافت اطلاعات زیادی میباشد. اطلاعاتی در مورد مصرفکنندگان و نحوه خرید آنها.
انتخاب بازارهای هدف: هیچ شرکتی توانایی تامین رضایت تمام مصرفکنندگان را ندارد. وجود شرکتهای مختلف و قوی در تولید کالاهای مشابه بیانگر تنوع و تشتت سلایق بین مصرفکنندگان میباشد. هر شرکتی برای اینکه بتواند بهترین استفاده را از تواناییهای بالقوه خود نماید و بهترین جایگاه را در بازار انتخاب نماید و در وضعیت بهتری قرارگیرد، نیازمند بررسی چهار مرحلهای میباشد که شامل اندازهگیری و پیشبینی تقاضاي تقسیم بازار، هدفگیری در بازار و جایگاهیابی در بازار میباشد. تهیه ترکیب عناصر بازاریابی: یکی از اساسیترین مفاهیم در بازاریابی نوین همین مفهوم آمیخته بازاریابی میباشد. مجموعهای از متغیرهای قابل کنترل که شرکت آنها را در بازار هدف و برای ایجاد واکنش مورد نیاز خود ترکیب میکند. این ترکیب در واقع ابزار دست تاجر میباشد برای اینکه بازار را تحت تاثیر قرار دهد. این ترکیب که شامل طراحی محصول، توزیع کالا، قیمتگذاری و تبلیغات پیشبردی است، کلید اصلی تجارت در بازارهای نوین میباشد.
اداره تلاشهای بازار: این مرحله شامل تجزیه و تحلیل رقبا و خطمشیهای رقابتی بازار و برنامهریزی، اجرا و سازماندهی و کنترل برنامههای بازاریابی است. شرکتها وجه مهمی از بررسیهای خود را باید روی رقبا بگذارند و به طور مداوم محصولات و قیمتها و شیوه توزیع و تبلیغات پیشبردی رقبا را از نزدیک پی بگیرند و بدانند که در چه وضعی هستند. مدیریت در راس هرم سازمان بایستی برنامههای بازاریابی را تنظیم نماید و بعد با برانگیختن همه افراد در همه سطوح برنامه را اجرایی نموده و برای اطمینان از اجرای برنامهها و رسیدن به اهداف، کنترل داشته باشد و ممیزی بازاریابی را نیز فراموش ننماید.
هوش هیجانی در تک تک مراحل فوق ميتواند جهت دهنده مدیریت شرکت باشد. همه ما داستان کارآفرینان بزرگ را شنیدهایم که از هوش تحصیلی بالایی برخوردار نبودهاند و در دانشگاه وضعیت مطلوبی نداشتهاند؛ اما با تکیه بر هوش هیجانی خود بزرگترین شرکتهای دنیا را ایجاد نمودهاند. بزرگترین تجار و کارآفرینان معمولا تاکید فراوانی بر غرایز خود دارند و برای آنچه در خصوص بازار حس میکنند، اهمیت بسیار بالایی قائلند. وقتی فورد به مهندسان خود با تاکید میگوید این نام من است که بالای این شرکت نوشته شده است و بعد تصمیم مورد نظر خود را اجرا میکند، بیانگر هوش هیجانی اوست. این بدان معناست که انسانهایی در بازار بسیار اثر گذارند و خوب میدانند در ورای همه منطقهای ریاضی و علمی نیروی الهام و احساس کارساز است. نیرویی که از بشر اولیه تاکنون همواره همراه بوده است و ما را نیز که در سر خط حرکت تاریخ قرار داریم همان گونه یاری مینماید که اجداد اولیهمان را یاری میکرد. در واقع مدیران موفقی که ساختار علمی بازار را میشناسند و هوش هیجانی را همچون خون بدان تزریق مینمایند، شگفتی میآفرینند.
مدیران و تجاری که هوش هیجانی بالایی دارند؛ یعنی کسانی که احساسات خود را به خوبی میشناسند و هدایت میکنند و احساسات دیگران را نیز درک میکنند و هدفمند با آن برخورد میکنند، در اداره بازار ممتازند. این افراد حتی در زندگی فردی نیز خرسند و کارآمدند و توانی را در اختیار دارند که موجب میگردد افرادی مولد باشند.
روشهاي صحيح اجراي برنامه آموزش هوش هيجاني
در اجراي برنامههاي هوش هيجاني در سازمان بايد به چند اصل مهم كاربردي توجه داشت. اين اصول كاربردي عبارتند از:
1 - مشخص كردن اهداف سازمان به طور واضح
2 - ايجاد پيوند بين آموزش و اهداف سازمان
3 - ارزيابي دقيق كاركنان در برنامه آموزشي براي مشخص ساختن تواناييهاي پايه و نيازهاي فردي آنان؛
4 - انطباق طرح برنامه آموزشي با تواناييها و ضعفهاي كاركنان؛
5 - تهيه و تدوين ساختار جلسهها؛
6 - استفاده از تمرينهاي عملي، مطالعات موردي و روش ايفاي نقش؛
7 - برقراري ارتباط و پيوند بين آموختهها و تجارب دنياي واقعي كاركنان؛
8 - فراهم ساختن فرصتهايي براي تمرين آموختهها؛
9 - پيشبيني فرصتهاي متعدد براي دادن باز خورد؛
10 - استفاده از موقعيتهاي گروهي براي ايفاي نقش و مهمترين رفتارهاي اجتماعي و آموزش آنها؛
11 - نشان دادن نيازهاي اختصاصي هر فرد به او به طور خصوصي و محرمانه؛
12 - فراهم ساختن منابع حمايتي و تقويتي براي كاركنان در برنامه طي مرحله پيگيري.
امروزه بسياري از سازمانها دستخوش تغييرند و هرگونه تغيير نيازمند کارکنان و مديراني است که انطباق پذير بوده و با تغييرها سازگار شوند. در اين ميان تعامل اجتماعي به شيوهاي شايسته و ثمربخش براي بيشتر مديران و رهبران به عنوان عنصر کليدي در مديريت تغييرهاي سازماني اهميت فزايندهاي دارد. سازمانها براي اينكه بتوانند در محيط پرتلاطم و رقابتي امروز باقي بمانند، بايدخود را به تفكرهاي نوين كسبوكار مجهز سازند و به طور مستمر خود را بهبود بخشند. رهبري اين گونه سازمانها بسيار حساس و پيچيده است و زماني اين حساسيت دو چندان ميشود كه رهبر با تغييرهاي انطباقي روبهرو باشد كه بسيار متفاوت از تغييرهاي فني است. مشكلات فني از طريق دانش فني و فرآيندهاي متداول حل مساله قابل حل هستند، در حالي كه مشكلات انطباقي در برابر اين گونه راهحلها متفاوت است. رهبري يك سازمان براي انطباقپذيري با تغييرها و به منظور بقا و رشد در محيطهاي جديد كسب و كار، ويژگيهاي خاصي را ميطلبد كه عموما مديران براي پاسخ به آنها با مشكلات بسياري مواجه ميشوند.
بررسيها نشان داده است که گوي رقابت آينده را مديراني خواهند برد که بتوانند به طور اثربخش و نتيجه بخش با منابع انساني خود ارتباط برقرار کنند. در اين زمينه هوش هيجاني (EMOTIONAL INTELLIGENCE=EI) يکي از مولفههايي است که ميتواند به ميزان زيادي در روابط مديران با اعضاي سازمان نقش مهمي ايفا کند.
خرید و فروش و بازار و مدیریت و تجارت به صورتی اجتنابناپذیر با عامل انسانی سروکار دارند. چه در محیط داخل سازمان که سلول اصلی تشکیلدهنده واحدها افراد میباشند و چه در محیط خارج از سازمان که مدیریت با عوامل متعدد انسانی سروکار دارد. از دولتمردانی که قوانین تجاری را تدوین میکنند و گروههای مرجع اجتماعی مثل قهرمانان ورزشی و هنرمندان که سلایق مردم را در خرید اجناس و رواج مد جهت دهی مینمایند و نهاد خانواده که به خصوص در خریدهای بزرگ کانون اصلی مشورت میباشند و مشتریان نهایی که خریداران اصلی هستند تا نمایندگیهای فروش و توزیع، همگی عامل انسان را به عنوان هسته مرکزی با خود همراه دارند. هوش هیجانی به عنوان توانایی درک احساسات و نیاز دیگران کمک بسیار کارسازی است در جهت هدایت دیگران در راهی که منتهی به اهداف بلندمدت و کوتاهمدت سازمانی و رضایت افراد و جامعه میشود. با توجه به اينكه هوش هيجاني، توان استفاده از احساس و هيجان خود و ديگران در رفتار فردي و گروهي در جهت كسب حداكثر نتايج با حداكثر رضايت است. بنابراين، تلفيق دانش مديريتي و تواناييهاي هيجاني در مديريت ميتواند در سوق دادن افراد به سوي دستيابي به هدف كارساز و مفيد باشد.
هوش هيجاني درسازمان چگونه عمل مي كند
تعهد و مسئوليت پذيري كاركنان در يك سازمان مي تواند عملكرد بالاي سازمان رابه همراه داشته باشد . سازمانهاي برتر امكان دسترسي سريع به شايستگي هاي رهبري مورد نيازشان را دارند و تصميمات آنان عملكرد فعلي آنان را بهينه كرده و زمينه را براي آينده مهيا مي سازد. شناخت و احترام نسبت به قرارداد رواني بين كارگران و سازمان يك عامل موفقيت كليدي در مديريت تغيير است. اين موضوع ما را ناگزيـر مـــي سازد آگاهي بيشتري از تحول يافته و تحول، نوآوري، هشياري، انعطاف پذيري، آزاد انديشي را به عنوان موضوع هاي مهمتر و ابزار بقا در نظر بگيريم. بسياري از سازمانها بر روشهايي پافشاري مي كنند كه اغلب اوقات به دلايل اجتماعي، سياسي و قدرت موثر نيستند. يك راه و روش براي برخورد با اين موضوع افزايش آگاهي و هشياري مردم و هوش احساسي است.سازماني كه در حال تعديل يا كوچك سازي است اينكه در سازمان چگونه چنين جوي ايجاد شود مي تواند بستگي به كارگيري شعور عاطفي در رهبري افراد و تعميم آن در سراسر سازمان باشد. اين نوع نيروي عاطفي است كه مشخص كننده نزديكي يا سازگاري با اهداف است.اين نيروافراد را به جلو مي راند و احساس مسئوليت پذيري را ايجاد مي كند كه كجا باشند،چگونه عمل كنند و آيا با ديگران همدرد هستند و آنها را به تلاش وامي دارند. تعهد عاطفي تنها نمايانگر ابتكار عمل فردي و مسئوليت پذيري نيست بلكه از نيروهاي اصلي است كه موقع دشواري با انسان است. تعهد عاطفي كاركنان نسبت به سازمان از هرگونه تعهدي قوي تر است زيرا از احساسات عميق ريشه مي گيرد و افراد رادر شرايط دشوار و شكست در سازمان نگه ميدارد و انگيزه افراد رادر ايجاد تحول براي بهبود سازمان دوچندان مي كند. تعهد اگر تنها ريشه در هوش منطقي كاركنان داشته باشد در شرايط ثبات و توسعه سازماني وجود دارد و در شرايط متزلزل سازماني افراد سعي دارند موقعيت خود را حفظ كنند نه لزوماً سازمان را. مسأله مهم ديگري كه امروزه مطرح است اين است كه همگام با رشد قدرت و جاذبه رسانه گروهي ، كار بيشتري از طريق ارتباطات كامپيوتري و ویدئويي انجام مي شود مديران و رهبران بايد چه تصويري از خود نشان دهند. اين يكي از ابعاد شعور عاطفي است يعني تأثير بدون فريب يا اعمال نفوذ و شناختن ، آموختن ، ارتباط برقرار كردن ، نوآوري كردن ، پيشرو بودن و عمل نمودن به طريقي كه به جاي اتكا به دانش يا تجزيه و تحليل فني به ظرفيت عاطفي توجه شود.هوش عاطفي از درون به رهبران كمك مي كند و انها را راهنمايي كرده تا به دامنه گسترده تري از قابليت ها دست يافته و تنها به قدرت شناخت خود تكيه نشود ، اين نوعي نفوذ است كه بهتر است به جاي قدرت طلبي طنين ناميده شود.
هوش هيجاني و عملكرد اثر بخش
توانايي به كارگيري هيجانات يا توليد هيجانها براي تسهيل حل مسئله در كارآيي اعضاي گروه نقش مهمي را ايفا مي كند. گسترش هيجانهاي مثبت در داخل گروهها، همكاري و مشاركت اعضاي گروه را تسهيل كرده، تعارض را كاهش داده و ميزان كارآيي اعضاي گروه را بهبود مي بخشد. واقع بارساد (2000) از دانشكده مديريت ييل در مطالعه اي كه راجع به شناخت هيجاني انجام داد،دريافت كه عملكرد گروههايي كه هوش هيجاني بالايي داشتند، به طور معناداري بيشتر از عملكرد گروههايي بود كه هوش هيجاني پاييني داشتند. با توجه به نتايج اين بررسيها و ساير مطالعه ها به نظر مي رسد كه هوش هيجاني به عنوان يك عامل واسطه اي و سازمان دهنده مي تواند موجب بهبود عملكرد گروه شود. زيرا براي گرو ه اين امكان را فراهم مي آورد كه به طور وسيع و موثر به شكل هماهنگ درآيد. همچنين به نظر مي رسد كه گروههايي كه از نظر هوش هيجاني در حد پاييني قرار دارند، به وقت بيشتري نياز داشته باشند تا نحوه كاركردن موثر را در قابل يك گروه هماهنگ تجربه كنند.
آموزش و يادگيري هوش هيجاني در سازمان
برخي از خصوصيات هوش هيجاني مي تواند اكتسابي باشد . اين ويژگي ها مي تواند توسط كاركنان به ويژه سطوح مديريتي فراگرفته شود. البته بايد در نظر داشت اين نوع يادگيري دو حلقه اي يا حتي سه حلقه اي بايد باشد. رهبري در آموزش اين خصوصيات به افراد نقش كليدي را ايفا مي كند.از وظايف مهم رهبر درك عواطف ديگران عمل كردن در جهت شكل دادن به آنهاست .كنترل اين مبادله احساسات و عواطف بر عهده هوش عاطفي فرد است .رهبر قدرتمند كسي است كه بتواند با خلق وخوي ديگران سازگار شود و ديگران را زير سلطه عاطفي خود در آورد .رهبر مي تواند اين هوش را بين افراد ايجاد كند. عاملي كه باعث ايجاد روابط نزديك با ديگران مي شود هوش بين فردي است. هسته هوش بين فردي ابتدا توانايي درك و سپس ارائه پاسخ مناسب به روحيات و خلق و خو و انگيزشها و خواستههاي افراد ديگر است. در مقابل آن هوش درون فردي است كه كليد اصلي عبارت است از: آگاهي داشتن از احساسات شخصي خود كه حاصل خودآگاهي ا ست و توانايي متمايز كردن و استفاده از آنها براي هدايت رفتار خويش.هوش بين فردي توانايي درك افراد ديگر است، يعني اينكه چه چيز موجب برانگيختن آنها ميشود، چگونه كار ميكنند و چگونه ميتوان با آنها كار مشترك انجام داد. تجار و مديران موفق جزو كساني اند كه از هوش ميان فردي بالايي برخوردارند.
هاچ و گاردنر معتقدند هركس چهار خصوصيت زير را داشته باشد صاحب هوش بين فردي است:
* سازماندهي گروه: داشتن ابتكار عمل براي هماهنگ كردن فعاليت هاي عده اي از افراد.
* مذاكره براي حل مسايل: استعداد ميانجي گري، جلوگيري از بروز اختلاف، حل و فصل دادن به مشكلات
* روابط شخصي: استعداد همدردي و دلجويي از ديگران
* تجزيه و تحليل اجتماعي: شناخت و بصيرت دروني راجع به عواطف. انگيزه ها و علايق ديگران. اين گونه افراد به راحتي مي توانند با ديگران رابطه صميمي برقرار كنند.
دو مهارت اول قابل يادگيري است دو مهارت بعدي اگرچه تا حد زيادي ذاتي هستند ولي با آموزشهاي دو سويه قابل يادگيري هستند. مهارت هاي فوق، عوامل ضروري براي موفقيت هاي اجتماعي هستند. افرادي كه از هوش عاطفي خوبي برخوردارند. به راحتي با ديگران رابطه برقرار مي كنند، احساسات و واكنش هاي مردم را به خوبي پيش بيني كرده و به آن جهت مي دهند و مشاجرات را حل و فصل مي كنند. آن ها از آن دسته افراد هستند كه همه دوست دارند با آن ها باشند چون رفتارشان دلگرم كننده و روحيه بخش است.مهارت تجزيه وتحليل اجتماعي در واقع همان مهارت همدلي را به دنبال دارد كه بطور كلي آيزنبرگ سه خصيصه را براي افراد همدل برشمرده است كه بايد در شخص وجود داشته باشد :
1- با ديگران همدردي كند، يعني درباره نيازهاي ديگران نوعي احساس نگراني نمايد .
2- با ديگران اشتراك نظر داشته باشد ، يعني قادر باشد خود را به جاي ديگران بگذارد و به مسائل از نگاه آنان بنگرد.
3- داراي احساسات همدلانه باشد ، يعني از طريق اعمال و رفتار از خود هيجان نشان بدهد .
يكي از ويژگيهاي جهاني سازمانها، شركتها و مؤسسات اين است كه همه افراد در اين سازمانها مخصوصاً رهبران ارشد معلمان متعهدي براي ياد دادن منابع انساني هستند. اين سازمانها از مهندسي رهبري توسعه يافتهاي برخوردار هستند و سيستم هاي مناسبي را براي آموزش و تربيت رهبران پويا در تمام سطوح سازماني بوجود آوردهاند. همواره در سازمانهاي ياد دهنده بهترين رهبران، البته نه به طور يكسان، بهترين معلمان هستند كه بواسطه همين ويژگي ميتوان سازمان را متحول ساخت. رهبران ارشد به كاركنان خود ياد ميدهند كه چگونه زمينههاي ذهني و فكري خود را رشد دهند و آن را به ديگران انتقال دهند . آنها به كاركنان ياد ميدهند كه برخورداري از نگرش اعتراف به شكست، باعث تلاش و فعاليت مجدد ميشود و همچنين ياد ميدهند كه در هر جايي امكان رشد وجود دارد و هركس كه دنبال پيشرفت و ترقي باشد بدان دست خواهد يافت . ايجاد چنين جوي نيازمند هيچ طرح و نقشه جداگانه و خاصي نيست. بلكه نيازمند يكسري درون داده هاي شخصي، از خود گذشتگي و احساس تعهد در رهبران اين سازمان ها است. بنابراين هيچ طرح و نسخهاي را نميتوان از پيش تجويز كرد زيرا هر كدام از سازمانها براساس دانش و تجربه رهبران خويش و واقعيت هاي محيط كاريشان منحصر به فرد هستند . رهبران به منظور ياد دادن و ايجاد ارتباط تعاملي ميان كاركنان و مديران در تمام سطوح سازمان به ارايه بازخورد و مربيگري ميپردازند. از طريق اين فرآيند ميتوان افراد را طوري ياد داد كه به صورت خود انگيخته به آينده توجه كنند و آنها را طوري متقاعد و رهبري كرد كه بتوانند در خودشان انرژي مثبت ايجاد كنند. كه همه اين ها از طريق ياد دادن امكان پذير خواهد بود. رهبران با باز گذاشتن فرآيند تصميم گيري ديگران را ياد ميدهند تا بدانند كه چگونه و چرا يك تصميم معين اتخاذ شده است . رهبران براي انجام اين امر اولاً بايد سعي كنند با زيردستان صادق و روراست باشند و كساني را كه واقعاً جوهره لازم را براي توسعه و گسترش قدرت تصميمگيري و ريسك پذيري دارند شناسايي كنند، دوماً بايد از تصميمات خود به عنوان روشي براي مربيگري استفاده كنند و به زيردستان نشان دهند كه چگونه مسائل و موضوعات را بايد در يك سطح كليتر و جامع تجزيه و تحليل كرد. است . رهبران قوي از طريق ايجاد انگيزه لازم كاركنان را طوري متقاعد ميكنند كه روند منطقي و عقلايي آنان را دنبال كنند و اصلاً قابل تصور نيست كه رهبران به طور خصوصي و بدون مشاركت تصميمي را اتخاذ نمايند. گلمن بر آموزش خود رهبري يا يادگيري خود مدار تأكيد دارداين يادگيري شامل موارد زير است :
• ژرف نگري براي دستيابي به ايده هاي خود
• خودآگاهي و تشخيصي از اينكه اكنون در كجا هستم
• اطمينان از اينكه توانايي های شما باعث غلبه بر محدوديت ها شده و باعث كاستن انگيزه در رسيدن به اهداف نيست
• ايجاد و تعهد نسبت به يادگيري مواردي كه قوت ها بر اساس آن بنا شده و شكاف ها كاهش مي يابد .
• فعاليت و تمرين مداوم و تجربه با رفتارهاي جديد كه از توسعه خصوصيات هوش عاطفي حمايت مي كند .
• تكيه بر يك مربي قابل اعتماد كه به طور منظم پايه پيشرفت افرادند.
در كل براي آموزش و اجراي هوش هيجاني در سازمان مي توان چند نكته را در نظر داشت. فراهم ساختن فرصتهايي براي تمرين آموخته ها؛ پيش بيني فرصتهاي متعدد براي دادن بازخورد؛ استقاده از موقعيت هاي گروهي براي ايفاي نقش و مهمترين رفتارهاي اجتماعي و آموزش آن ها؛ نشان دادن نيازهاي اختصاصي هر فرد به او به طور خصوصي و محرمانه؛ فراهم ساختن منابع حمايتي و تقويتي براي كاركنان در برنامه طي مرحله پيگيري.
هوش هيجاني ابزاري نوين در مديريت بازار
امروزه در تقسيمبنديهايي كه براي نگرش مديريتي مديران به كار ميرود آنها را به دو دسته كارمندگراها و كارگراها تقسيم ميكنند كه در واقع تمايزي است بين كساني كه اولويت و تمركز خود را بر انجام كار بدون توجه به روحيه ديگران ميدهند و كساني كه روحيه كاركنان و انگيزش آنان را در نظر ميگيرند. ناگفته پيداست بهترين شيوه روشي است كه هر دو وجه را يعني كارگرايي و كارمند گرايي را در اوج دارا باشد. هوش هيجاني به نظر ميرسد ميتواند شكل تكامل يافتهاي از توجه به انسان در سازمانها باشد و ابزاري نوين و شايسته در دستان مديران تجاري و تئوريسينهاي بازار براي هدايت افراد درون سازمان و مشتريان برون سازمان و تأمين رضايت آنها. استفاده از هوش هيجاني در تجارت ايدهاي نوين ميباشد كه براي بسياري از مديران و تجار جا نيفتاده است. در واقع بيشتر مديران كماكان ترجيح ميدهند براي انجام كارها از مغزشان استفاده كنند تا از قلبشان. نگراني اصلي آنها آن است كه احساس همدلي و دلسوزي با همكاران و مشتريان آنها را از پرداختن به اهداف سازمان دور نمايد. در هر صورت همه بايستي قبول كنند كه قواعد بازي در دنياي پست مدرن متفاوت است و بايستي طبق قاعده روز عمل كرد.شركتهاي هوشمند براي نظارت بر تحولات بازار و همسو شدن با تغييرات سليقهاي و استفاده از قوانين تشويقي معمولاً سيستم بازاريابي طراحي ميكنند. سيستم بازاريابي فرايندي كامل است كه موجب هماهنگي شركت با بهترين فرصتهاي بازار ميشود.بزرگترين تجار و كارآفرينان معمولاً تأكيد فراواني بر غرايز خود دارند و براي آنچه در خصوص بازار حس ميكنند اهميت بسيار بالايي قائلند. اين بدان معناست كه انسانهايي در بازار بسيار اثر گذارند كه خوب ميدانند در وراي همه منطقهاي رياضي و علمي نيروي الهام و احساس كارساز است. كارآمدند و تواني را در اختيار دارند كه موجب ميگردد افرادي مولد باشند.در واقع مديريت سازمان ابتدا بايستي با تكيه بر هوش هيجاني مسير را حس كند و دورنما را مشخص كند و مأموريت سازمان را تشخيص دهد و بعد با استفاده از قواعد علمي و تئوريك بازاريابي به اهداف كوتاه مدت و بلند مدت خود دست يابد. احساس خدمتگزاري به مشتريان، همدلي درون سازماني در جهت حفظ مشتريان و تعيين رسالت سازمان مسائلي نيستند كه از طريق مباحث تئوريك بتوان بدان ها پرداخت بلكه نياز به هوشي برتر دارند كه هم هوش بين فردي را شامل شود هم هوش درون فردي را.
نتيجه گيري :
پيشرفت حرفه اي سازماني با مشاهده مفاهيم هوش عاطفي مرتبط با توسعه رهبري آغاز شد. ارزش خود آگاهي و خود مديريتي ، ايجاد روابط، دريافت شهودي و عوامل احساسي در زندگي كاري غير قابل ترديدند.در سازمانهاي امروزي جايي كه تيمهاي كاري براي موفقيت حياتي هستند ، مديران و كاركنان مي توانند روحيه تيمي و توانمند سازي محيط كاري را با بهبود مشخصه هاي هوش عاطفي ايجاد كنند. رهبري يك سازمان براي انطباق پذيري با تغييرها و به منظور بقا و رشد در محيطهاي جديد كسب و كار، ويژگيهاي خاصي را مي طلبد كه عموماً مديران براي پاسخ به آنها با مشكلات بسياري مواجه مي شوند. در اين زمينه يكي از مهمترين مولفه هاي شخصيتي كه مي تواند به رهبران و مديران كمك كند. هوش هيجاني است. با توجه به اينكه هوش هيجاني، توان استفاده از احساس و هيجان خود وديگران دررفتار فردي و گروهي در راستاي دستيابي به بيشترين مطلوبيت است. بنابراين، تلفيق دانش مديريتي و تواناييهاي هيجاني در مديريت مي تواند در سوق دادن افراد به سوي دستيابي به هدف كارساز و مفيد باشد. درك واداره هوش عاطفي به شكل مؤثر نه تنها بينش هاي جديدي درباره برانگيختن افراد ارائه مي كند بلكه اين امكان را مي دهد كه درباره احساسات واداره آنها به شكل سازنده عمل شود.
منابع:
1- سبحانی نژاد مهدی ، یوزباشی علیرضا ، هوش هیجانی و مدیریت در سازمان (مبانی نظری، شیوه های آموزش و ابزارهای سنجش)، نشر: یسطرون (23 شهریور، 1387)
2- تارخ محمد جعفر، هوش استراتژیک، دانشکده صنایع دانشگاه خواجه نصیرالدین طوسی، 1389
3- سایت جامع مدیریار
4- جعفرينژاد سيد ابوالفضل ، روزنامه دنیای اقتصاد، تاريخ چاپ : يكشنبه 27 تير 1389
5- علامه سید محمد، در تاريخ : May 10, 2007، سایت بانک مقالات فارسی
6- سایت مرکز اطلاعات علمی و تخصصی مدیریت
7- شفقي زاده اميرحسين، هوش هيجاني ابزاري نوين در مديريت بازار، سایت راهكار مديريت
تكنيكهاي مديريت هيجانها
1. تكنيك ايست: هنگامي كه طوفان هيجانها، يعني: خشم، انزجار، تنفر و يا شادي تمام وجود ما را فرا ميگيرد تا در تصميمگيري ما نقش اساسي ايفا كند، ميتوانيم براي لحظهاي علامت ايست يا توقف را در ذهن مجسم كنيم. اين توقف امكان نگاه كردن به خود، به هيجان و به عواقب هيجاني موردنظر را به وجود مي آورد. اين بازنگري آگاهانه ميتواند ما را از گزندهاي هيجاني و آثار مسموم آن در عمل، آگاه كند.
2. تكنيك تمرين آرام سازي خود: در لحظههاي هيجاني، نظير: عصبانيت، استرس و سردرگمي حالت منفي در ما ايجاد ميشود. انجام تمرين آرام سازي موجب ميشود كه بتوانيم آگاهانه گرفتگي ذهني و روحي را به آرامش و انبساط تبديل كنيم. نكته مهم اينكه گرفتگي هيجاني به طور معمول با پاسخهاي نامناسب همراه است، درحالي كه انبساط و رهايي از گير هيجاني، ما را براي دادن پاسخهاي مناسب آمادهتر ميكند.
3. تكنيك تصويرسازي: با تجسم يك صحنه وحشتناك و خود را در قعر يك چاه تاريك و بدبو احساس كردن، ضربان قلب شما سريعتر خواهد شد. حال احساس منظرهاي زيبا، نظير جوي آب روان و رايحه گل ياس موجب خواهدشد كه تغييرات فيزيولوژيكي متفاوتي را تجربه كنيد كه كاملا متفاوت با حالت پيشين است. نكته عملي در اين زمينه، ارتقاي توانمندي دروني با استفاده هشيارانه از تخيل خلاق در مديريت هيجانهاست. بيترديد كليدهاي بزرگي، مانند: ايمان، اميد و دعا باعث حذف تصويرهاي تاريك و گرفته و خلق تصويرهاي باز و فراخ ميشوند. انسان نااميد، تصويري جز يك مانع بزرگ نمي بيند. در مقابل انسان اميدوار ، موانع و ديوارها را تعيين كننده نمي داند. او ميتواند با توكل به خدا بر فراز موانع پرواز كند. نتيجه عملي اين تصويرسازي همراه با توكل، معنادار كردن گزينه هاي ديگري است كه در كنار گزينه تحميل شده ناشي از نااميدي، وجود دارند. مولانا ميگويد:
تا تو تاريك و ملول و تيره اي دان كه با ديو لعين همشيرهاي. تاريك بودن و قطع اميدكردن نشان از قطع ارتباط با خداوند و همجواري با شيطان است. درحالي كه انسان متوكل و اميدوار با جستجوي وجوه مختلف، باعث بيداري و انگيزش خلاقيت خواهدشد. بنابراين تصويرسازي آگاهانه و مستمر، موجب آسان سازي خلاقيت مي شود.
4. تكنيك فرايند انگيزشي: افرادي كه در ايجاد انگيزشها تصويرهاي مثبت دارند، داراي هوش هيجاني بالا هستند. براي مثال اين گونه انسانها پيش از رسيدن به قله كوه، خود را بالاي كوه احساس مي كنند. انسانهاي اميدوار خلاقيت بيشتري دارند و درنتيجه كمتر دچار نوسانها مي شوند.
5. تكنيك متوقف كردن تغذيه افكار منفي: با متوقف كردن غذا دادن به افكار منفي و مخرب خود، ميتوانيم اميد و نشاط را جايگزين آنها كرده، درنهايت به نوعي آگاهانه بر هيجانها مديريت كنيم. باتوجه به آنچه در مورد تكنيكهاي مديريت هيجانها گفته شد موفقترين مديران كساني هستند كه توانايي درك آنچه كه كارمندان حس ميكنند دارند، از سوي ديگر مديران موفق مديراني هستند كه مي توانند هيجانهاي خود را به خوبي مديريت كنند.
هوش هيجاني و ارتباطات
هوش هيجاني اصولا در ارتباطات تجلي مي يابد. اين ارتباطات از سويي حوزه درون فردي (ارتباط فرد با خود) و از طرف ديگر قلمرو ميان فردي (ارتباط فرد با ديگران) را دربرمي گيرند. در قلمرو فردي، هوش هيجاني به قابليتها، شايستگيها و توانمنديهايي مي پردازد كه ارتباط فرد با خود را تنظيم مي كنند. در اين حوزه با ويژگيهايي، مانند: آگاهي به خود، اعتماد به نفس، مديريت هيجانها و ابتكار عمل سروكار داريم. در قلمرو اجتماعي، هوش هيجاني به قابليتهايي مي پردازد كه ارتباط فرد با ديگران را سامان مي بخشند، ويژگيهايي، مانند: همدلي، آگاهي سازماني، مديريت تضاد و تعارض، كارگروهي، نفوذ، پرورش ديگران و ارتباط موفق با ديگران، كه در اين حوزه قرار ميگيرند.
هوش هيجاني مجموعهاي از مهارتها است كه اغلب آنها از راه آموزش قابل يادگيري و تقويت هستند. بر اين اساس تعجب ندارد كه مدارس را به عنوان مكان اصلي پرورش و ارتقاي هوش هيجاني در نظر بگيريم.
تعامل بين هوش هيجاني فردي و هوش هيجاني گروهي، مي تواند اثربخشي و كارايي بيشتري را در سازمان، درپي داشته باشد.
هوش هیجانی و نقش آن در سازمان ها
هوش هیجانی (EQ) سالها است مورد توجه صاحبنظران قرار گرفته است . از حدود 20 سال پیش به این سو ، مفهوم هوش هیجانی بر بهره هوشی (IQ) چیره شد. اقبال پژوهشگران به هوش هیجانی از آن رو بود که در عمل میدیدند بسیاری از مدیران ارشد و کارشناسان برجسته به رغم توانمندیها و هوش بالا ، کامیابیهای درخشانی ندارند و از همه مهمتر آنکه گاه حضور آنان در مجموعه اختلال برانگیز است، فضای تفاهم به تنش تبدیل شده ، میزان استرس کاری افزایش یافته ، انگیزهی کارکنان کاهش یافته و در نهایت بهرهوری روند نزولی خود را طی میکند. چنین رویدادهایی، فضای بیشتری را برای مفهوم هوش هیجانی گستردهتر ساخت. به مرور این مفهوم از حوزهی علوم تربیتی و روانشناسی به سایر حوزهها به ویژه حوزهی مدیریت، مدیریت بازرگانی و حوزهی مدیریت بازاریابی گسترش یافت.
در این باره باید بیشتر صحبت کنیم اما به اجمال توضیحاتی در پی می آید که تا حدودی به شاخصهای هوش هیجانی اشاره دارد. همچنین تمایز بین این هوش (هوش هیجانی) و هوش بهر (IQ) را مشخص می سازد.
قطعاً با ملاحظهی عوامل تشکیل دهندهی هوش هیجانی میتوانیم دریابیم افرادی که در این ویژگی نمرات قابل
ملاحظه ای به دست میآورند میتوانند کامیابیهای وسیعی در حوزهی مدیریت خود بیافرینند ، همچنین کارکنان را همچون یاران همراه خود ارزیابی می کنند که همگی به خوبی و با رضایت برای کسب موفقیتهای شخصی و سازمانی میکوشند.آيا آدمها هوش عمومي دارند؟ مفهوم سن عقلي و هوشبهر بر اين ايده متکي است که هوش يک توانايي عمومي است. چارلز اسپيرمن معتقد بود آدمها هوش عمومي و هوش اختصاصي دارند. به نظر اسپيرمن، عملکرد اشخاص در آزمونهاي هوش به اين دو عامل برميگشت. اسپيرمن نظريهاش را با استفاده از فن تحليل عامل آزمونهاي هوش، تدوين کرد. تحليل عاملي، روشي آماري است که همبستگي نمرات آزمون را تعيين کرده و خوشهها يا عواملي که توانايي خاصي مثل استدلال کلامي يا رياضي را اندازه ميگيرند، مشخص ميکند. فرض کنيد يک نفر مهارتهاي موسيقايي بالايي دارد ولي در رياضي يا زبان انگليسي عملکرد خوبي ندارد. لودويگ فون بتهوون آهنگساز مشهور، چنين آدمي بود. آيا بتهوون آدم «کم هوشي» بود؟ هرگز! هاوارد گاردنر دامنه مولفههاي هوش را گسترش داده تا مهارتهاي موسيقيايي را نيز در بر گيرد. ده شکل مختلف هوش بر اساس تحقيقات هاوارد گارنر و چارلز هندي:
1. هوش گفتاري= توانايي براي صحبت کردن و فرمان زباني ماست.
2. هوش رياضياتي= هوشي است که براي اندازه گيري بهره هوشي استفاده مي شود و توانايي استفاده
ماهرانه از اعداد ( چهار عمل اصلي ) ماست.
3. هوش فيزيکي= توانايي کاربرد زمان بندي و هماهنگ در حرکات بدني ماست.
4. هوش موسيقي= توانايي خلق موزيک در سطوح برجسته5. هوش بصري ـ فضايي= توانايي ديدن و بوجود آوردن شکل ها ـ فرم ها و الگوها.
6. هوش ميان فردي= توانايي براي ارتباط، مذاکره،تأثير و متقاعد کردن افراد ديگر.
7. هوش درون فردي= توانايي آگاهي يافتن از خود.که هستيد، که نيستيد، چه مي خواهيد، چه نمي خواهيد و …
8. هوش کارآفريني= توانايي ديدن فرصت هاي داد و ستد.
9. هوش درون يافتني= توانايي براي حس درستي يا نادرستي يک موقعيت، قضاوت کردن مردم به طور سريع و صحيح.
10. هوش انتزاعي= بدست آوردن ايده يا تصوير ناگهاني که به شکل يک ترکيب جديد از چند عامل باشد.
هوش عقلی چیست؟
هوش عقلی ارثی بوده و همان هوشی است که در حل یک مسأله ریاضی، در طرح و اجرای یک پروژه عظیم، در اختراع و اکتشافات علمی و به طور کلی در کلاس درس به ما کمک می کند.
چرا افرادی با ضریب هوشی متوسط در بعضی از موارد، موفقتر از کسانی هستند که نمرههای IQ بسیار بالاتری دارند؟
چرا برخی از افراد با اینکه تحصیلات و سابقه کاری ندارند، بهتر میتوانند خود و محیط افراد خود را کنترل کنند؟
چرا بعضیها هنگام مشکلات و در زمانهای بحران، سنجیدهتر رفتار کرده و در تصمیمگیریهای کوچک و بزرگ بهتر از سایرین عمل مینمایند؟ با علم به اینکه این افراد هوش تحصیلی بالایی نداشته و از تحصیلات آکادمیک خاصی نیز برخوردار نمیباشند.
چرا شرکتها و سازمانهای بزرگ، موفق و پیشرونده در دنیا مانند سونی، گوگل، مایکروسافت، تویوتا و ... در انتخاب مدیران و ارتقا شغلی کارمندان خود، تنها به پارامترهای تحصیلات و مدت زمان حضور آنها در سازمان بسنده نکرده و با بکارگیری روشهای نوین روانشناسی، تمامی خصوصیات افراد را بررسی نموده و بر پایه هوش هیجانی آنها، مدیران و مسوولان شرکت خود را منصوب میکنند؟
هوش هيجاني (Emotional intelligence)
براي مدت بيش از يكصدسال بهره هوشي يا هوشبهر (IQ) بعنوان معياري براي سنجش هوش فردي محسوب ميشد. آزمون بهره هوشي تنها شاخصي بود كه نشاندهنده توانائي يادگيري شخص محسوب ميشد، كه درسالهاي اخيرمورد بحث و چالش محافل علمي قرار گرفت .بسياري ازافراد درآزمونهاي ورودي دانشگاه يا موسسات ازنظر بهره هوشي نمره بالايي كسب ميكردند، اما همين افراد در محيط كار و خانواده چندان موفق نبودند و بر عكس افرادي نمره بهره هوشي پائيني داشتند ولي در محيط كار افرادي موفق و سازگار به شمار ميرفتند كه علتش ميتواند به سطح هوش هيجاني (Ei) يا توانائي هدايت هيجانهاي شخصي در تعاملات فردي ارتباط پيدا كند هوش هيجاني را نميتوان در مدارس و يا دانشكده آموخت بلكه از طريق فرآيند يادگيري اجتماعي آموخته ميشود. تحقيقات نشان ميدهد موفقيتهاي زندگي حرفه اي ٢٠ درصد به بهره هوشي (IQ) و ٨٠ درصد به هوش هيجاني (Ei) بستگي دارد .
ما به اين پرسشها پاسخ ميدهيم: هوش هيجاني چيست؟ تمايز هوش هيجاني (Emotional Intelligence) از بهره هوشي (Intellectual Quotient)، مؤلفههاي هوش هيجاني و سرانجام اينكه براي تقويت هوش هيجاني در سازمان چه مؤلفههايي بايد موردتوجه قرار گيرند؟
در روانشناسي، تعريف واحدي از هوش وجود ندارد. به طور خلاصه: هوش، مجموعهاي از توانمنديها و تواناييهاست. در بهره هوشي، استدلالها، تجزيه و تحليل و نيز استفاده از مهارتهاي كلامي متجلي ميشود. از سوي ديگر كساني كه توانايي طراحي دارند، مانند مهندسان، انسانهايي هوشمند هستند. در اين ميان وقتي از واژه توجه صحبت مي شود، اين واژه باهوش و انسانهاي هوشمند ارتباط پيدا مي كند كه از توجه بالايي برخوردارند. عامل ديگر حافظه است كه از مصاديق توانمنديهاست.بحث بهره هوشي نخستين بار در ايالات متحده و فرانسه مطرح شد. ديري نپاييد كه مشكلات بهره هوشي، خود را نشان داد كه يكي از آنها مربوط به حوزههاي فرهنگي بود. نقدي كه به تستهاي بهره هوشي شد، اين بود كه از لحاظ فرهنگي نميتواند پاسخگو باشد. عامل ديگر اينكه تستها در مورد قدرت استنتاج، كاربرد داشتند ولي درزمينه خلاقيت، نوآوري و ابتكار كاملا عاجز بودند. در سال 1980 محققي در دانشگاه هاروارد، به نام هاروارد گاردنر روي پروژه صف كار ميكرد و در جريان آن به مسالهاي به نام هوشهاي متكثر رسيد. وي ثابت كرد كه هوش فقط در بعد رياضي و خطي نيست. وي هنگام بررسي موضوع، به دو هوش رسيد: هوش بين فردي و هوش درون فردي. گاردنر با طرح اين موضوع مسائل مربوط به حوزه بهره هوشي (IQ) را نقد كرد.
IQ يكي از مصاديق هوش است و مصاديقي ديگر نيز وجود دارند. درهمين سال يك دانشجوي دكترا در رسالهاش از اصطلاح EQ استفاده كرد و آن را در مقابل IQ به كاربرد. اين دانشجو EQ را مجموعهاي از تواناييهاي هيجاني و اجتماعي براي رويارويي با مسائل زندگي دانست و گفت: در زندگي هر روز با خواستههايي روبه رو هستيم، آيا اين توانايي را داريم كه با آنها خوب برخورد كنيم؟ اگر توانايي داريم، از EQ برخورداريم. در سال 1990 پيتر سلوي و جان مير (P.Salvy&J.Mayer) از دانشگاه ييل، اصطلاح هوش هيجاني يا EI را به كار بردند.
اما بحث اساسي هوش هيجاني از اينجا شروع مي شود كه هيجانها به دو دسته تقسيم مي شوند:
1. هيجانهاي مثبت مانند شادي و سرور
2. هيجانهاي منفي مانند: بغض، كينه و خشم.
برخي هيجانها، فردي است و بعضي ديگر نسبت به ديگري است، مانند: احساس رقابت نسبت به ديگران.
مؤلفههاي هوش هيجاني
هوش هيجاني مجموعهاي از اجزاي مرتبط به هم هستند كه اجزا يا مؤلفههاي اين مجموعه عبارتند از:
آگاهي از هيجانهاي خود؛ بيان هيجانها؛ آگاهي از هيجانهاي ديگران؛ مديريت هيجانها.
آگاهي از هيجانهاي خود: مسئلهاي كه در بحث هوش هيجاني مطرح ميشود، اين است كه ما تاچه اندازه به هيجانهاي خودمان آگاهيم. براي مثال شما به عنوان مدير، ممكن است كه براي مذاكره از طرف سازمان به كشوري مسافرت كنيد. اگر به نوع رفتار خود و عصبانيت آگاه نباشيد، باعث ميشود هيجان خشم در شما نقش منفي ايفا كند و درنتيجه در مذاكره يك گام به عقب برويد. اما اگر هنگام خشم از خود بپرسيد هدف شما از شركت در مذاكره چيست، منافع ملي يا گروهي؟ در اين صورت مذاكره شما مطلوب و مثبت پيش خواهدرفت.
مثال ديگر: فرض كنيد هنگام رفتن به محل كار با فردي درگير مي شويد. ساعتها پس از آن برخورد، احساس ناراحتي و بدخلقي بر رفتار شما حاكم مي شود و بي دليل به اطرافيان خود پرخاش ميكنيد. در صورت عميق شدن به اين ماجرا، متوجه ميشويد كه اين برخورد تاثير كاملا ناخوشايندي در ساير رفتارهاي شما داشته است. بنابراين در نخستين مؤلفه هوش هيجاني، مهم آن است كه شما بتوانيد از آنچه در درونتان ميگذرد، آگاه باشيد.
بيان هيجانها: دومين مؤلفه هوش هيجاني، چگونگي بيان هيجانهاست. بيان نكردن هيجانها موجب عوارض مختلف روحي وجسمي ميشود. پارهاي پژوهشها در دانشگاه استانفورد و ديگر دانشگاهها نشان دادهاند كه اگر انسانها روزانه هيجانهاي خود را بنويسند، كمتر به پزشك مراجعه خواهند كرد. ما بايد ياد بگيريم هيجانها را درست بيان كنيم. در ارتباط با هيجانهاي ما، هميشه سه حالت وجود دارد: حالت نخست: هيجان خود را اصلا ابراز نكنيد. حالت دوم: هيجان خود را با پرخاشگري و تهاجم بيان كنيد. حالت سوم: هيجان را به گونهاي مناسب و بدون حمله به طرف مقابل بيان كنيد. براي مثال: در اتوبوس، كسي پاي شما را لگد ميكند، اين يك هيجان منفي است و به دنبال آن سه حالت ممكن است اتفاق بيفتد: يك حالت اين است كه واكنش نشان ندهيم (رفتار انفعالي) حالت ديگر اينكه ممكن است به او پرخاش كنيم. حالت سوم اينكه ممكن است به او بگوييم: ميشود از شما خواهش كنم كمي آن طرفتر بايستيد.
وقتي هيجان را بيان كنيد پالايش اتفاق ميافتد، و وقتي بيان نكنيد، گيرهاي هيجاني و در حالت شديد فلج هيجاني ايجاد ميشود. اگر يك دستتان چمدان و دست ديگر كوله پشتي و... باشد نميتوانيد چابك حركت كنيد. هنگامي كه ما هيجانها را بيان نمي كنيم، باعث سنگيني هيجاني ميشود، يعني اگر طرف را بشكافيم مي بينيم اين همه هيجان را با كوله باري از سختي حمل ميكند و فشارهاي زيادي را متحمل ميشود كه نتايج بسيار بدي دارد. بيان هيجانها ميتواند از سادهترين رفتارها تا پيچيدهترين آنها را در بر بگيرد.
كساني كه انفعالي برخورد ميكنند از لحاظ آوايي و تصويري نشانههاي انفعالي در آنه است. عكس آن هم تهاجمي همراه با آواهاي بلند است و تصويرش هم اين است كه چهره گره خورده است. افرادي كه هوش هيجاني پيدا ميكنند، رفتارهاي حالت سوم را از خود بروز ميدهند. بدون آموزش، رفتار اول و يا رفتار دوم ديده ميشود. آموزشهاي هوش هيجاني نشان ميدهد كه ما در زندگي ميتوانيم رفتار نوع سوم را بروز دهيم و با پرهيز از چالشها در مديريت بحران، موفق باشيم. مطالعات گوناگون نشان مي دهند كه بيان هيجانها به شكلي مناسب با سلامت و شاد بودن افراد ارتباط مستقيم دارند. در نمونههاي فرهنگي و اصيل ما هم، اين قضايا ديده ميشوند. به عنوان مثال داستان پيرمردي كه اشتباهي وضو ميگرفت كه امام حسين و امام حسن (عليهما السلام) در سنين طفوليت چگونه با او برخورد كردند. در حالي كه ميتوانستند رفتار اول و دوم را نشان دهند. ولي با انتخاب رفتار سوم او را به صورت بيانگر توجيه كردند.
پژوهشهاي مختلف در ابعاد سازماني نشان دادهاند كه اگر بخواهيم سلامت سازمان را تامين كنيم، بايد بتوانيم رفتارهاي تهاجمي را كم كرده، رفتار بيانگر را تقويت كنيم و اين امر تنها با آموزش صورت ميگيرد.
آگاهي از هيجانهاي ديگران: افراد داراي هوش هيجاني، نسبت به هيجانهاي ديگران فوق العاده حساس، دقيق و هوشيارند، درحالي كه افراد فاقد هوش هيجاني كاملا به هيجانها و احساسات ديگران بي توجهند. فهم هيجانهاي ديگران به طور عمده از دو راه صورت مي گيرد:
الف – توجه دقيق و آگاهانه به رفتارهاي غيركلامي،
ب – افزايش و ارتقاي مهارتهاي گوش دادن.
در شكل اول، پژوهشهاي يكي از متفكران به نام ناپ (Knapp) نشان ميدهند كه رفتارهاي غيركلامي و كلامي از شش راه با هم در تعامل هستند:
1. تكرار: رفتار غيركلامي مي تواند تكراركننده آنچه در كلام بيان ميشود، باشد.
2. تناقض: رفتار غيركلامي ميتواند در تضاد و تناقض با آنچه به كلام ميآيد باشد.
3. جايگزيني: ارتباط غيركلامي مي تواند جايگزين اظهارات كلامي شود، مانند: تكان دادن سر به جاي گفتن «بله».
4. تكميل: رفتار غيركلامي مي تواند مكمل معناي پيام كلامي باشد، براي مثال، هنگامي كه خبري را به كسي ميدهيم، لبخند و شادي ما مي تواند نشانه آن باشد كه خبر موردنظر از نگاه ما مسرت بخش است.
5. تاكيد: در اين حالت رفتار غيركلامي بر نكات خاصي از پيام كلامي تاكيد دارد. براي مثال وقتي مديري به كارمند خود «نه» مي گويد، سرودست خود را براي تاكيد حركت ميدهد.
6. كنترل و هدايت: رفتار غيركلامي ميتواند براي كنترل جريان مذاكره استفاده شود، براي مثال ژستهاي مختلف ميتوانند معاني گوناگوني از قبيل: «حرف من ديگر تمام شده ميتوانيد برويد» و «عجله كن» داشته باشند.
كليد يا شكل دوم براي فهم هيجانهاي ديگران هنر گوش دادن و ارتقاي آن است. يكي از دلايل اينكه نميتوانيم هيجانهاي ديگران، را درك كنيم، اين است كه گوش نميكنيم.
بعضي پژوهشها نشان ميدهند كه ما به يكي از اين دلايل گوش نميكنيم:
1. هنوز حرف طرف تمام نشده شروع ميكنيم به قضاوت كردن. به اين رفتار گوش كردن همراه ارزيابي ميگويند.
2. وقتي طرف مقابل حرف ميزند پيش خودمان تمرين ميكنيم كه بعد از او چه بگوييم، به اين رفتار گوش كردن تمريني ميگويند.
3. گوش كردن كليشهاي و قالبي. ممكن است نسبت به موضوعي رفتارمان كليشهاي باشد؛ يعني وقتي فرد مقابل حرف ميزند ما تنها به كليشه رايج ذهنمان توجه ميكنيم.
4. گوش كردن ضبط صوتي آن است كه در ظاهر گوش ميدهيم، ولي اصلا ارتباط برقرار نميكنيم، چون گوش كردن ما به گونه ضبط صوتي است. آن چيزي كه بايد در گوش كردن نشان دهيم، موهبت همدلي است. اگر همدلي وجود نداشته باشد، ارتباطات مسموم ميشود. فرمول همدلي اين است كه در رابطهمان احساس فرد را شناسايي كنيم. همدلي متفاوت از همدردي است؛ چون در پي همدردي بايد موافقت كنيد و با همديگر غصه بخوريد، ولي همدلي؛ يعني ما بتوانيم از زاويه ديد فرد به موضوع نگاه كنيم، بدون اينكه با او توافق داشته باشيم. نخستين پيامد همدلي اين است كه فرد مقابل، احساس به رسميت شناختن كند.
استيفان كاوي ميگويد: در نيويورك سوار قطار بودم. مردي با بچههايش سوار قطارشدند و پس از چندي بچهها اوضاع قطار را به هم ريختند. مرد آرام روي صندلي نشسته، چشمهايش را بسته بود. بعد از چند لحظه، به وي گفتم: فكر نميكنيد بچههايتان خيلي اذيت ميكنند. چشمهايش را باز كرد و گفت: حق با شماست، ولي ما تازه از بيمارستاني برميگرديم كه بچهها مادرشان را از دست دادهاند. استيفان كاوي ادامه مي دهد: دنياي آكنده از مخالفت من تبديل به دنيايي پر از محبت شد، چون از ديد او به ماجرا نگاه كردم. حساسيتهاي انسانها با هم متفاوت است و همدلي؛ يعني درك اين حساسيتها.
به قول كارل راجرز (Carl Rogers) همدلي؛ يعني قدم گذاشتن دردنياي شخصي ديگران و تلاش براي زندگي كردن در آن دنيا.
همدلي باعث بهتر برقرار شدن پلهاي ارتباطي ميشود. كساني كه هوش هيجاني دارند از پلهاي ارتباطي بهتر استفاده ميكنند و كساني كه فاقد آن هستند، بدون تشخيص درست، تجويز ميكنند.
5. گوش كردن با فيلتر: امكان گوش كردن به حرفهاي ديگران، بدون هيچگونه زمينه ذهني و پيشداوري، كار بسيار دشواري است. فرايند اجتماعي شدن به ما مي آموزد كه نسبت به خود، محيط اطراف و ديگران فيلترهايي ايجاد كنيم. فرهنگ به شكلهاي متفاوت و گوناگون تعيين مي كند كه به چه چيز توجه كنيم و چه چيز را ناديده بگيريم؟ آگاهي از وجود فيلترهاي فرهنگي، شخصي و خانوادگي و چگونگي دخالت آنها در گوش كردن موجب مي شود كه هنگام گوش كردن، به جنبه هاي مختلف پيام طرف مقابل توجه كنيم.
چهارمين مولفه هوش هيجاني مربوط به مديريت هيجانهاست. دو راه بيشتر وجود ندارد: يا خشم، شما را مديريت ميكند، يا شما خشم را مديريت ميكنيد. در مورد هيجانات مثبت نيز همين گونه است. ممكن است شما در مذاكره خيلي خوشحال شويد و شادي شما را مديريت كند و حتي اين امر موجب بازندگي شما شود. مديريت هيجانها به معني مديريت آگاهانه، ماهرانه و خلاقانه آنهاست و تنها كساني كه هوش هيجاني بالا دارند، ميتوانند آنها را مديريت كنند.
فیلیپ کاتلر استاد برجسته بازاریابی بین المللی ازدانشگاه نورت وسترن و فارغ التحصیل از مدرسه مدیریت در شیکاگو است. او توسط مرکز مدیریت اروپا به عنوان سرشنا س ترین متخصص حوزه استراتژیک بازاریابی نامیده شد. وی مولف کتابی است که معتبرترین رساله به رسمیت شناخته شده بازاریابی به حساب می آید« مدیریت بازاریابی » که در حال حاضر ویرایش دوازدهم آن به بازار آمده است. او همچنین مولف (یا همکار در تالیف) تعدادی کتابهای مهم دیگر همچون کاتلر در بازاریابی، بازاریابی جانبی، بازاریابی استراتژیک برای سازمان های غیرانتفاعی، بازاریابی برای سازمان های بهداشتی، خدمات حرفه ای بازاریابی، بازاریابی از A تا ،Z ده خطای مهلک بازاریابی، حرکت های بازاریابی، مکان های بازاریابی، بازاریابی ملت ها و بازاریابی عمومی است. همچنین او بیش از صد مقاله در مجلات و روزنامه های برجسته ای همچون Harvard Business Review ،Solan Management Review ،Business Horizons ،California Management Review ,The Journal of Marketing چاپ کرده است. فیلیپ کاتلر همچنین تعداد زیادی جوایز بزرگ مانند “جایزه مربی برجسته بازاریابی سال انجمن بازاریابی آمر یکا” و “بازاریاب سال” را توسط هیات بین المللی فروش و بازاریاب SMEI به دست آورده است.
فیلیپ کاتلر مشاور تعداد زیادی از شرکت های بزرگ آمریکایی و خارجی مانند IBM , Michelin , Motorola , Bank America , General Electric , Merk Honeywell است. در زمینه برنامه ریزی و استراتژی بازاریابی، تشکیلات بازاریابی و بازاریابی بین المللی او سمینارهای متعددی را در زمینه مفاهیم بازاریابی عمده و پیشرفت و توسعه سازمان ها و شرکت ها در آمریکا، اروپا و آسیا و شرکت در پروژه های KMG ارائه می دهد. هر بحران یک فرصت درخشان تغییر شکل یافته است، اگر با یک دید خلاق به آن نگاه شود. فیلیپ کاتلر PHILIP KOTLER در سال ۱۹۳۱ در شیکاگو متولد شد. لیسانس را از دانشگاه دی پل، فوق لیسانس را در رشته اقتصاد از دانشگاه شیکاگو، دکترا را در همان رشته از MIT و فوق دکتری ریاضی را از هاروارد و فوق دکتری علم و فناوری را از دانشگاه شیکاگو اخذ کرد. او از سال ۱۹۶۹ استاد رشته بازاریابی بین المللی دانشگاه نورث وسترن است. این دانشگاه از اولین مراکزی بود که در آن بازاریابی تدریس می شد. نام کاتلر با واژه بازاریابی عجین شده است. او را بی هیچ تردید پدر بازاریابی می خوانند.
از دهه ۱۹۷۰ که اندیشه بازاریابی پس از دو دهه دوران شکوفایی اقتصادی در غرب و همزمان با رکود ناشی از شوک نفتی و مسائل اقتصادی مطرح و به رسمیت شناخته شد، نام او بیش از دیگران در این زمینه به گوش خورده است. کارنامه پررنگ و پربار او در زمینه بازاریابی منحصر به فرد است. تألیف ۳۴ کتاب و بیش از ۱۰۰ مقاله که در مجلات معتبری نظیر مجله هاروارد بیزینس ریویو منتشر شده گواه مطلب است. کتاب اصول بازاریابی او کتاب مرجع بی بدیل همه دانش پژوهان و پژوهشگران در این زمینه است. کتاب های او به بیش از ۳۰ زبان دنیا ترجمه شده است. کاتلر به راستی بنیانگذار مدیریت نوین بازاریابی است و بیش از هر نویسنده یا متفکر دیگر درگسترش اهمیت بازاریابی و تغییر نگرش به آن از یک فعالیت جنبی به فعالیت مهم و اصلی نقش ایفا کرده است. او مدرس، نویسنده و سخنران برجسته ای است که مسافرت های بسیار به اروپا، آسیا و آمریکای جنوبی برای سخنرانی و مشاوره داشته و از دانشگاه های معتبر دنیا دکترای افتخاری دریافت داشته است. کاتلر سال های متمادی مشاور شرکت های بزرگی همچون AT&T, IBM ،جنرال الکتریک، فورد، موتورولا، مرک، بانک آمریکا و… بوده و دانسته های خود را در زمینه برنامه ریزی و سازماندهی بین المللی بازاریابی به این شرکت ها منتقل کرده است. او عضو هیئت مشورتی بنیاد دراکر، رئیس هیئت مدیره دانشکده بازاریابی موسسه علوم مدیریت و مدیرعامل انجمن بازاریابی آمریکا IMRاست. انجمن مدیریت آمریکا AMA او را تاثیرگذارترین بازاریاب تمام دوران لقب داده است. کاتلر نه تنها در بازاریابی کلاسیک شهره است، بلکه یک پیشرو در تئوری و عمل ارتباط کسب و کار الکترونیک و بازاریابی سازمان محسوب می شود. هیچ پژوهشگری در عرصه بازاریابی نمی تواند خود را بی نیاز از آثار عمیق و دقیق او بداند. تحقیقات و نوشته های او بر مقوله هایی همچون گسترش و کاربرد اصول بازاریابی، تجزیه وتحلیل بازار، توسعه محصول جدید، راهبرد رقابتی، برنامه ریزی راهبردی و سیستم های اطلاعاتی متمرکز است. نگرش فیلسوفانه او به مفاهیم بازاریابی، جایگاه این حوزه خطیر مدیریتی را دگرگون ساخته است. او مقوله بازاریابی اجتماعی را طرح کرد و با تاکید بر اینکه بازاریابی بر مبنای ارتباطی است ناشی از نیازها، خواسته ها، پیشنهادها، قیمت و… که تمامی آنها زیربنای ارزشی دارند، اهمیت بازاریابی را از حوزه قیمت و فروش و فعالیت های توزیع به نیاز مشتری و ارزش آفرینی سوق داد. او سازمان ها را واداشت که با مدل مشتری مداری فکر کنند و نیازهای مشتری را محور قرار دهند، وفاداری مشتری را به دست آورند و با نوآوری، خواسته های در حال تغییر مشتری همگام شوند. کاتلر بازاریابی را بخشی از فلسفه مدیریت همه مدیران می داند که براساس آن باید نیازها و خواسته های مشتری را بشناسند و شرایط را در جهت رضایت مندی آنان فراهم سازند. رضایت مندی مشتری در نگاه او هنگامی محقق می شود که ارزش واقعی فراورده یا خدمت برابر یا بیشتر از ارزش مورد انتظار مشتری باشد. کاتلر بر این باور است که گرچه بازاریابی مفهومی ساده دارد اما اجرای آن بسیار پیچیده است و برای استادشدن در آن یک عمر وقت لازم است. گرچه هیچ متفکری درجهان به اندازه او در گسترش پیام بازاریابی سهم نداشته است اما در هزاره جدید، او همه را به تفکر مجدد در این مقوله فرا می خواند و ندا در می دهد که راهبرد پیروزمند سال پیش ممکن است امسال ناکارآمد از آب درآید.
منبع:اخبار مهندسی صنایع
و سرانجام گنجشک روی شاخه ای از درخت دنیا نشست. فرشتگان چشم به لب هایش دوختند، گنجشک هیچ نگفت و خدا لب به سخن گشود: با من بگو از آن چه سنگینی سینه توست.
گنجشک گفت : لانه کوچکی داشتم، آرامگاه خستگی هایم بود و سرپناه بی کسی ام. تو همان را هم از من گرفتی. این طوفان بی موقع چه بود؟ چه می خواستی؟ لانه محقرم کجای دنیا را گرفت ه بود؟ و سنگینی بغضی راه کلامش بست.
سکوتی در عرش طنین انداخت فرشتگان همه سر به زیر انداختند. خدا گفت: ماری در راه لانه ات بود. باد را گفتم تا لانه ات را واژگون کند. آن گاه تو از کمین مار پر گشودی.
گنجشگ خیره در خدائیِ خدا مانده بود.
خدا گفت: و چه بسیار بلاها که به واسطه محبتم از تو دور کردم و تو ندانسته به دشمنی ام برخاستی! اشک در دیدگان گنجشک نشسته بود. ناگاه چیزی درونش فرو ریخت ...
های های گریه هایش ملکوت خدا را پر کرد ...
يکی از قديمی ترين روش های سرقت اطلاعات در يک شبکه ، استفاده از فرآيندی موسوم به packet sniffing است . در اين روش مهاجمان از تکنيک هائی به منظور تکثير بسته های اطلاعاتی که در طول شبکه حرکت می کنند ، استفاده نموده و در ادامه با آناليز آنان از وجود اطلاعات حساس در يک شبکه آگاهی می يابند . امروزه پروتکل هائی نظير IPSec به منظور پيشگيری از packet sniffing طراحی شده است که با استفاده از آن بسته های اطلاعاتی رمزنگاری می گردند . در حال حاضر تعداد بسيار زيادی از شبکه ها از تکنولوژی IPSec استفاده نمی نمايند و يا صرفا" بخش اندکی از داده های مربوطه را رمزنگاری می نمايند و همين امر باعث شده است که packet sniffing همچنان يکی از روش های متداول به منظور سرقت اطلاعات باشد.
يک packet sniffer که در برخی موارد از آن به عنوان network monitor و يا network analyzer نيز ياد می شود ، می تواند توسط مديران شبکه به منظور مشاهده و اشکال زدائی ترافيک موجود بر روی شبکه استفاده گردد تا به کمک آن بسته های اطلاعاتی خطاگونه و گلوگاه های حساس شبکه شناسائی و زمينه لازم به منظور انتقال موثر داده ها فراهم گردد . به عبارت ساده تر ، يک packet sniffer تمامی بسته های اطلاعاتی که از طريق يک اينترفيش مشخص شده در شبکه ارسال می گردند را حمع آْوری تا امکان بررسی و آناليز آنان فراهم گردد . عموما" از برنامه های packet sniffer به منظور جمع آوری بسته های اطلاعاتی به مقصد يک دستگاه خاص استفاده می گردد. برنامه های فوق قادر به جمع آوری تمامی بسته های اطلاعاتی قابل حرکت در شبکه صرفنظر از مقصد مربوطه نيز می باشند .
يک مهاجم با استقرار يک packet sniffer در شبکه ، قادر به جمع آوری و آناليز تمامی ترافيک شبکه خواهد بود . اطلاعات مربوط به نام و رمز عبور عموما" به صورت متن معمولی و رمز نشده ارسال می گردد و اين بدان معنی است که با آناليز بسته های اطلاعاتی ، امکان مشاهده اينگونه اطلاعات حساس وجود خواهد داشت . يک packet sniffer صرفا" قادر به جمع آوری اطلاعات مربوط به بسته های اطلاعاتی درون يک subnet مشخص شده است . بنابراين يک مهاجم نمی تواند يک packet sniffer را در شبکه خود نصب نمايد و از آن طريق به شبکه شما دستيابی و اقدام به جمع آوری نام و رمز عبور به منظور سوء استفاده از ساير ماشين های موجود در شبکه نمايد . مهاجمان به منظور نيل به اهداف مخرب خود می بايست يک packet sniffer را بر روی يک کامپيوتر موجود در شبکه اجراء نمايند .
نحوه کار packet sniffing
نحوه کار packet sniffing به روشی برمی گردد که شبکه های اترنت بر اساس آن کار می کنند . در يک شبکه اترنت ، هر زمان که کامپيوتری يک بسته اطلاعاتی را ارسال می نمايد ، بسته اطلاعاتی به عنوان يک broadcast ارسال می گردد . اين بدان معنی است که هر کامپيوتر موجود در شبکه بسته های اطلاعاتی ارسالی را مشاهده نموده و بجزء کامپيوتر مقصد ساير دستگاه های موجود از بسته اطلاعاتی صرفنظر خواهند کرد . packet sniffing با کپی يک نسخه از بسته های اطلاعاتی ارسالی در شبکه، فعاليت خود را سازماندهی می نمايد .
آيا روش هائی به منظور تشخيص وجود يک packet sniffer در شبکه وجود دارد ؟
تشخيص وجود يک packet sniffer بر روی شبکه کار آسانی نخواهد بود . برنامه های فوق به صورت passive در شبکه عمل نموده و به سادگی اقدام به جمع آوری بسته های اطلاعاتی می نمايند .خوشبختانه ، امروزه با استفاده از روش هائی می توان وجود احتمالی يک packet sniffer را در شبکه تشخيص داد .
روش های تشخيص packet sniffing در شبکه
همانگونه که اشاره گرديد تشخيص اين موضوع که يک فرد در يک بازه زمانی محدود و همزمان با حرکت بسته های اطلاعاتی در شبکه از يک packet sniffer استفاده می نمايد ، کار مشکلی خواهد بود . با بررسی و آناليز برخی داده ها می توان تا اندازه ای اين موضوع را تشخيص داد :
استفاده از امکانات ارائه شده توسط برخی نرم افزارها : در صورتی که مهاجمان دارای منابع محدودی باشند ممکن است از برنامه کاربردی Network Monitor برای packet sniffing استفاده نمايند . يک نسخه محدود از Network Monitor به همراه ويندوز NT و 2000 و يک نسخه کامل از آن به همراه SMS Server ارائه شده است . برنامه فوق ، گزينه ای مناسب برای مهاجمانی است که می خواهند در کوتاه ترين زمان به اهداف خود دست يابند چراکه استفاده از آن در مقايسه با ساير نرم افزارهای مشابه راحت تر است . خوشبختانه می توان بسادگی از اجرای اين برنامه توسط ساير کاربران در يک شبکه ، آگاهی يافت . بدين منظور کافی است از طريق منوی Tools گزينه Identify Network Monitor Users را انتخاب نمود.
بررسی سرويس دهنده DNS : در صورتی که مهاجمان از يکی از صدها نرم افزار ارائه شده برای packet sniffing استفاده نمايند ، امکان تشخيص سريع آن همانند برنامه Network Monitor وجود نخواهد داشت . توجه داشته باشيد که يک روش صدرصد تضمينی به منظور تشخيص وجود يک برنامه packet sniffing در شبکه وجود ندارد ولی با مشاهده نشانه هائی خاص می توان احتمال وجود packet sniffing در شبکه را تشخيص داد . شايد بهترين نشانه وجود يک packet sniffing در شبکه به بانک اطلاعاتی سرويس دهنده DNS برگردد . سرويس دهنده DNS وظيفه جستجو در بانک اطلاعاتی به منظور يافتن نام host و برگرداندن آدرس IP مربوطه را بر عهده دارد . در صورتی که مهاجمی يک packet sniffing را اجراء نمايد که اسامی host را نمايش می دهد ( اکثر آنان چنين کاری را انجام می دهند ) ، ماشينی که فرآيند packet sniffing را انجام می دهد يک حجم بالا از درخواست های DNS را اجراء می نمايد . در مرحله اول سعی نمائيد ماشينی را که تعداد زيادی درخواست های DNS lookups را انجام می دهد ، بررسی نمائيد . با اين که وجود حجم بالائی از درخواست های DNS lookup به تنهائی نشاندهنده packet sniffing نمی باشد ولی می تواند به عنوان نشانه ای مناسب در اين زمينه مطرح گردد . در صورتی که به يک ماشين خاص در شبکه مشکوک شده ايد ، سعی نمائيد يک ماشين طعمه را پيکربندی و آماده نمائيد . ماشين فوق يک کامپيوتر شخصی است که کاربران از وجود آن آگاهی ندارد . پس از اتصال اين نوع کامپيوترها به شبکه ، يک حجم بالا ی ترافيک بر روی شبکه را ايجاد نموده و به موازات انجام اين کار درخواست های DNS را بررسی نمائيد تا مشخص گردد که آيا ماشين مشکوک يک درخواست DNS را بر روی ماشين طعمه انجام می دهد . در صورتی که اينچنين است می توان با اطمينان گفت که ماشين مشکوک همان ماشين packet sniffing است.
اندازه گيری زمان پاسخ ماشين های مشکوک : يکی ديگر از روش های متداول برای شناسائی افرادی که از packet sniffing استفاده می نمايند ، اندازه گيری زمان پاسخ ماشين مشکوک است . روش فوق مستلزم دقت زياد و تا اندازه ای غيرمطمئن است . بدين منظور از دستور Ping ماشين مشکوک به منظور اندازه گيری مدت زمان پاسخ استفاده می شود . بخاطر داشته باشيد فردی که عمليات packet sniffing را انجام می دهد تمامی بسته های اطلاعاتی را کپی نخواهد کرد ، چراکه حجم اطلاعات افزايش خواهد يافت . آنان با تعريف يک فيلتر مناسب، صرفا" بسته های اطلاعاتی مورد علاقه خود را تکثير می نمايند (نظير آنانی که برای تائيد کاربران استفاده می گردد ) . بنابراين از تعدادی از همکاران خود بخواهيد که چندين مرتبه عمليات log in و log out را انجام داده و در اين همين وضعيت مدت زمان پاسخ کامپيوتر مشکوک را محاسبه نمائيد . در صورتی که مدت زمان پاسخ زياد تغيير نکند ، آن ماشين احتمالا" عمليات packet sniffing را انجام نمی دهد ولی در صورتی که زمان پاسخ کند گردد ، اين احتمال وجود خواهد داشت که ماشين مشکوک شناسائی شده باشد.
استفاده از ابزارهای مختص AntiSniff : شرکت های متعددی اقدام به طراحی و پياده سازی نرم افزارهائی به منظور رديابی و شناسائی packet sniffing نموده اند . برنامه های فوق از روش های اشاره شده و ساير روش های موجود به منظور شناسائی packet sniffing در يک شبکه استفاده می نمايند.
اگر بگویید تکنیک آن شخص سریع و یا تکنیک آن شخص آهسته است.
شما فقط فرم آن فرد را دیده اید. شما باید چنین افکاری را دور بریزید. در هنگام ترکیب شدن با انرژی حریف (زمانسنجی)٫ در لحظه ای که در واقع با حریف روبرو می شوید٫ سرعت و کندی از بین می رود.
این چیزی است که استاد بزرگ ووشیبا آن را "یکی شدن با طبیعت" می نامد.
Shioda
گفت: بله فقط یک نفر.
پرسیدند: چه كسی؟
بیل گیتس ادامه داد: سالها پیش زمانی که از اداره اخراج شدم و به تازگی اندیشههای خود و در حقیقت به طراحی مایکروسافت می اندیشیدم، روزی در فرودگاهی در نیویورک بودم که قبل از پرواز چشمم به نشریه ها و روزنامه ها افتاد. از تیتر یک روزنامه خیلی خوشم اومد، دست کردم توی جیبم که روزنامه رو بخرم دیدم که پول خرد ندارم. خواستم منصرف بشم که دیدم یک پسر بچه سیاه پوست روزنامه فروش وقتی این نگاه پر توجه مرا دید گفت این روزنامه مال خودت؛ بخشیدمش؛ بردار برای خودت.
گفتم: آخه من پول خرد ندارم!
گفت: برای خودت! بخشیدمش!
سه ماه بعد بر حسب تصادف باز توی همان فرودگاه و همان سالن پرواز داشتم. دوباره چشمم به یك مجله خورد دست کردم تو جیبم باز دیدم پول خورد ندارم باز همان بچه بهم گفت این مجله رو بردار برای خودت.
گفتم: پسرجون چند وقت پیش من اومدم یه روزنامه بهم بخشیدی تو هر کسی میاد اینجا دچار این مسئله میشه، بهش میبخشی؟!
پسره گفت: آره من دلم میخواد ببخشم؛ از سود خودم میبخشم.
به قدری این جمله پسر و این نگاه پسر تو ذهن من موند که با خودم فکر کردم خدایا این بر مبنای چه احساسی این را میگوید؟!
بعد از 19 سال زمانی که به اوج قدرت رسیدم تصمیم گرفتم این فرد رو پیدا کنم تا جبران گذشته رو بکنم. گروهی را تشکیل دادم و گفتم بروند و ببینند در فلان فرودگاه کی روزنامه میفروخته ...
یک ماه و نیم تحقیق کردند تا متوجه شدند یک فرد سیاه پوست مسلمان بوده که الان دربان یک سالن تئاتره. خلاصه دعوتش کردند اداره؛
از او پرسیدم: منو میشناسی؟
گفت: بله! جنابعالی آقای بیل گیتس معروفید که دنیا میشناسدتون.
گفتم: سال ها قبل زمانی که تو پسر بچه بودی و روزنامه میفروختی دو بار چون پول خرد نداشتم به من روزنامه مجانی دادی، چرا این کار را کردی؟
گفت: طبیعی است، چون این حس و حال خودم بود.
گفتم: حالا میدونی چه کارت دارم؟ میخواهم اون محبتی که به من کردی را جبران کنم.
جوان پرسید: چطوری؟
گفتم: هر چیزی که بخواهی بهت میدهم.
(خود بیلگیتس میگوید این جوان وقتی صحبت میکرد مرتب میخندید)
جوان سیاه پوست گفت: هر چی بخوام بهم میدی؟
گفتم: هرچی که بخواهی!
اون جوان دوباره پرسید: واقعاً هر چی بخوام؟
بیل گیتس گفت: آره هر چی بخواهی بهت میدم، من به 50 کشور آفریقایی وام دادهام، به اندازه تمام آنها به تو میبخشم.
جوان گفت: آقای بیل گیتس نمیتونی جبران کنی!
گفتم: یعنی چی؟ نمیتوانم یا نمیخواهم؟
گفت: میخواهی اما نمیتونی جبران کنی
پرسیدم: چرا نمیتوانم جبران کنم؟
جوان سیاه پوست گفت: فرق من با تو در اینه که من در اوج نداشتنم به تو بخشیدم ولی تو در اوج داشتنت میخواهی به من ببخشی و این چیزی رو جبران نمیکنه. اصلا جبران نمیکنه. با این کار نمیتونی آروم بشی. تازه لطف شما از سر ما زیاد هم هست!
بیل گیتس میگوید: همواره احساس میکنم ثروتمندتر از من کسی نیست جز این جوان 32 ساله مسلمان سیاه پوست.
منبع: عصر ایران
آیکیدو روش هماهنگی است
ریشه آیکیدو از هنر رزمی کوریا-جوجوتسو (جوجوتسو کلاسیک) که توسط "شین را سابورو میناموتو نو یوشی میتسو" در قرن چهاردهم در کیوتو ژاپن تمرین می شد٫ شکل گرفته است. تکنیک های او به خانواده "تاکدا" راه پیدا کرد و به دای توریو جوجیتسو تبدیل شد و در دوره ادو آن را به آی زو که در شمال ژاپن قرار دارد بردند. در آی زو هنرهای رزمی اوشی کیئچی تعلیم داده می شد. در دورام میجی٫ "سوکاکو تاکدا" هنرهای دای توریو و اوشی کیوچی را ادغام کردند و به این ترتیب دای توریو آیکی جوجوتسو متولد شد.
موریهه اوشیبا٫ بنیانگذار آیکیدو٫ بهترین دانشجوی سوکاکو تاکدا شد. اوشیبا دانشجوی رشته های دیگر هنرهای رزمی نیز بود و از معتقدان به مذهب اوموتو بود. با بودویی که او در خود بوجود آورد٫ چیزی که ما امروزه آن را به عنوان آیکیدو می شناسیم را بنیانگذاری کرد. او آموزش می داد که آیکیدو فقط یک هنر رزمی نیست (بودو)٫ بلکه راهی برای یکی کردن جسم و روح (کوکورو) در رابطه با اصول جهان می باشد.
درک ماهیت تکنیک ها
بستگی به قدرت شخص مقابل٫ تکنیک های اصلی مختلفی برای مقابله با حریف در آیکیدو وجود دارد. اگرچه ترتیب هر تکنیکی متفاوت است٫ اما در اصل همه تکنیک ها شبیه یکدیگرند. برای مثال استواری بدن٫ انتقال تعادل٫ هدایت کردن انرژی و ...
کسانی که برای یادگرفتن آیکیدو اقدام کردند به تکنیک های فردی علاقمند بودند٫ می خواستند بدانند چگونه کنترل دوم را بکار ببرند٫ چگونه بدل فنون را می توان موثرتر انجام داد و ... . اما منظور از آموزش فهمیدن اصول مشترک تکنیک ها می باشد.
وقتی به طور کامل این اصول را یاد گرفتید٫ به طور طبیعی علاقه خود را به جزئیات تکنیک از دست خواهید داد. سپس٫ با توجه به شرایط شخصی خودتان٫ خود را با موقعیت های مختلف وفق خواهید داد و قادر خواهید شد از بهترین راه ها برای اجرای تکنیک ها استفاده کنید. یعنی به جای اینکه فکر کنید٫ این کار را انجام بدهم٫ یا آن کار را انجام بدهم٫ به سطحی می رسید که بدنتان بر طبق اصولی که یاد گرفته اید حرکت خود را انجام می دهد.
با تسلیم شدن می توانید قصد او را بخوانید
مهمترین چیز در آیکیدو چیزی است که "تسلیم شدن" نامیده می شود. معمولا بشر فکر می کند "من این کار را انجام خواهم داد٫ آن کار را انجام خواهم داد" و قادر به "تسلیم شدن" نیست. این باعث می شود که با شخص مخالف درگیری ایجاد شود.
اگر بتوانید به شخص دیگر بدون خودخواهی و قلب باز نگاه کنید٫ می توانید وضعیت او را ببینید: هدف او چه نقطه ای است٫ از چه نیرویی استفاده می کند٫ تعادل بدن او در کجا قرار دارد٫ احساس او چگونه است و ... - همه این ها مشخص می شود. این ها چیزهایی هستند که فقط با نگاه کردن و یا استفاده از هوش فهمیده نمی شود. شما باید این چیزها را در یک لحظه با قلب خود درک کنید. اگر وضعیت شخص مقابل را بفهمید و بتوانید آن را راهنما قرار دهید٫ می توانید به راحتی از آن بهره ببرید. اگر می خواهید در برابر حریف تسلیم شوید٫ باید قرار گرفتن شما در مقابل او به طور صحیح و کامل باشد. اگر بتوانید این کار را انجام دهید٫ احساس راحتی و آزادی خواهید کرد.
هماهنگ شدن با حریف
این "راز" آیکیدو را می توان در رفتار با مردم بکار برد. با تصحیح وضعیت خودتان و تماس با اشخاص با روح خود و تسلیم شدن در برابر آنها٫ می توانید روح آنها را از آن خود کنید.
در آن لحظه است که هماهنگی متولد می شود. در آیکیدو ما رقابت نداریم به این دلیل ما در مسابقات برنده یا بازنده نداریم.
منظور از آیکیدو درک هماهنگی از طریق ریشه دار کردن اصول تکنیک ها در درون خودمان است٫ بدون اینکه با نحوه تفکر تضاد داشته باشد. همانطور که استاد بودو "کی ایچی هوگن" گفته است. " با آن چیزی که بر ضد شما است هماهنگ شوید" ٫ ممکن است بتوان گفت آیکیدو راهی برای فهمیدن سخنان او می باشد.
برگرفته از کتاب TOTAL AIKIDO the master course, Gozo Shioda
اینترنت زندگی همه ما را بهنحو مطلوبی دگرگون کرده و این تحول البته در حوزه پول و اعتبار، مورد اقبال عمومی واقع شده است.
افزایش سرعت خدمات بانکی، کارآمدی مؤسسات مالی اعتباری، صرفه جویی در زمان و حتی کاهش ترافیک شهری، کمترین مزایای استفاده از اینترنت بانک است که کمابیش توجه کاربران ایرانی را نیز بهخود جلب کرده است. حتی از طریق یک اتصال معمولی به اینترنت، میتوانیم بسیاری از فعالیتهای بانکی وقتگیر و مهم خود مانند انتقال وجه، دریافت صورت وضعیت، اطلاع از آخرین رقم موجودی، پرداخت قبضها و خرید کالا را انجام دهیم اما آیا میتوانیم عبارت «خیلی امن» را قاطعانه برای این خدمات قائل شویم؟ چند درصد از افرادی که از خدمات اینترنت بانک استفاده میکنند، از امنیت کامل در هنگام فعالیتهای مالی و اعتباری برخوردارند؟
واقعیت این است که اغلب بانکها، دستگاههای دولتی و مراکز تصمیمگیر در کشور، کاربران خدمات بانکی را با انواع تبلیغات، اطلاعیهها و تشویقها بمباران میکنند تا بهرغم تمام محدودیتهای موجود درخصوص دسترسی جامعه ایرانی به اینترنت، آنها را به سمت استفاده از خدمات اینترنتی سوق دهند؛ فارغ از اینکه اطلاع رسانی همین دستگاهها درخصوص امنیت اینترنت بانک تقریباً صفر است. البته این مسئله کاربران خانگی و شخصی را از بیتوجهی به تأمین امنیت اینترنت در رایانههای خود مبرا نمیکند اما مراکز و رسانههای تأثیرگذار بر جامعه باید به تناسب تبلیغات پیدرپی درخصوص استفاده از اینترنت بانک، گوشه چشمی هم به امنیت این خدمات مهم و ارزشمند داشته باشند.
از سویی دیگر، کاربران خدمات اینترنتی باید بدانند که امنیت اطلاعات هم در طرف خدماتدهنده (Server-Side) و هم در طرف خدماتگیرنده (Client-Side)، باید بهطور کامل تأمین باشد و صرف ارائه خدمات امن از طرف بانک، امنیت اطلاعات مالی اعتباری کاربر یا خدمات گیرنده را تضمین نمیکند و محیط عملیاتی او نیز باید کاملاً حفاظتشده و عاری از تهدیدهای رایانهای باشد.
این روزها، خرابکاران و تبهکاران اینترنتی، بهدنبال فتح پایگاههای مهم اطلاعاتی و نفوذ در مراکز نظامی و دولتی، تنها با هدف کسب شهرت و خودنمایی در برابر همقطارانشان نیستند. آنها اکنون یک انگیزه قویتر دارند؛ پول.
بله؛ سرقت مستقیم پول و یا هر نوع فعالیت خرابکارانهای که به کسب درآمدهای کلان منجر شود، اکنون به محور فعالیتهای مجرمانه در اینترنت تبدیل شده است. نکته دیگر اینکه بسیاری از کاربران تصور میکنند چون پول زیادی در کارتهای اعتباری و حسابهای بانکی خود ندارند و یا تنها برای پرداخت قبضهای خود از اینترنت استفاده میکنند، هدف مناسب و مهمی برای هکرها و مجرمان اینترنتی محسوب نمیشوند، اما درست برعکس، تمام کاربران متصل به اینترنت، همگی به یک میزان در معرض حملات اینترنتی قرار دارند، چون همه آنها تنها یک مشخصه مجازی واضح دارند و آن هم همان نشانیهای اینترنتی یا نشانیهای IP رایانههای متصل به اینترنت است. برای اجرای حملات مخرب و نفوذهای غیرمجاز در اینترنت تنها نشانیهای IP اهمیت دارند و نه چیز دیگر!
متأسفانه هر قدر تعداد کدهای مخرب رایانهای و ویروسهای سارق اطلاعات افزایش مییابد، توجه امنیتی کاربران اینترنت نیز به دلایلی که ذکر شد، کاهش مییابد. فراموش نکنیم که مهمترین این دلایل، احساس کاذب امنیتی است که بهعلت اطمینان از عدموجود ویروس یا نقصهای امنیتی در رایانههای شخصی و خانگی است. کاربران خانگی، کلمه ویروس را مترادف با اختلال، ناهماهنگی، تخریب و یا کندی عملکرد در رایانهها میدانند و احتمال نمیدهند که بسیاری از بدافزارها دارای عملکرد کاملاً نامحسوس و پنهان هستند.
چگونه دسترسی به خدمات اینترنتی بانکها را امن کنیم؟
بانکها و مؤسسات مالی اعتباری، به شما خدمات امن ارائه میکنند. این مسئله نباید موجب نگرانی شما باشد که ممکن است بانکها ناامن باشند. البته در مواردی نادر، خرابکارهای حرفهای با حمله به پایگاههای اطلاعاتی مؤسسات مالی، موفق شدهاند تا علاوه بر سرقت مستقیم پول، اطلاعات ارزشمند و حساس مشتریان آنها را نیز به سرقت ببرند (نظیر آنچه در سال 2008 میلادی برای بانک سوئدی نوردآ اتفاق افتاد). اغلب مجرمان اینترنتی ترجیح میدهند بهعلت سطح بالای امنیت و مدیریت ریسک در مراکز مالی، به مشتریان یا دریافتکنندگان خدمات بانکی حمله کنند. بنابراین اگر شما رایانه خود را به یک محیط امن برای دریافت خدمات مالی تبدیل کنید، تهدید عمدهای متوجه شما و اطلاعات شما نخواهد بود.
مهمترین نکتهای که باید به آن توجه کنید این است که همانقدر که در دنیای واقعیت مراقب اطلاعات مالی، کارتهای اعتباری و وجوه نقد یا غیرنقد خود هستید، در فضای اینترنت نیز باید تمام جوانب و ملزومات امنیتی را رعایت کنید. مطمئن باشید که احتمال سرقت شماره کارت اعتباری و اطلاعات مالی شما از طریق اینترنت، از احتمال سرقت عمدی کارت اعتباری شما، به همراه رمز عبور مربوط به آن و یا دستهای پول نقد که حتی در کیفدستی خود قرار دادهاید، کمتر نیست.
بنابراین، برای امنیت فعالیتهای بانکی خود در اینترنت:
- رایانه خود را به یک نرمافزار امنیتی پیشرفته با حداکثر امکانات حفاظتی مجهز کنید. این نرمافزار باید از جدیدترین فناوریهای حفاظتی برای پیشگیری از نفوذ برخوردار بوده و فایل ضدویروس آن بهروز باشد. بهعنوان پیشنهاد میتوانید از ضدویروس رایگان و قدرتمند
Panda Cloud Antivirus، استفاده کنید.
- هرازگاهی، رایانه خود را برای کشف و پاکسازی ویروسهای احتمالی اسکن کنید. برخی از ویروسها، به هر دلیلی میتوانند از لایههای حفاظتی رایانه شما عبور کرده باشند. برای پاکسازی این نوع ویروسها، اسکن دستی رایانهها بهصورت دورهای ضروری است.
- هرزنامهها و یا پیغامهای مشکوک با فرستندههای ناشناس را به هیچ وجه جدی نگیرید؛ هرچند اگر جذاب یا قابل توجه جلوه کنند. این نامهها میتوانند حاوی لینکهای مخرب و یا ابزار کلاهبرداری آنلاین باشند.
- از هر فروشگاهی خرید نکنید؛ حتی اگر شما را به صفحه پرداخت اینترنتی مربوط به بانک خودتان هدایت کنند. حتماً قبل از خریدهای اینترنتی از میزان شهرت، قانونی بودن، سطح اعتبار و قابلیت ارائه خدمات امن توسط مراکز فروشگاهی اطمینان حاصل کنید.
- علاوه بر نرمافزارهای ضدویروس، سیستمهای عامل و برنامههای کاربردی مهم خود را نیز بهروز نگه دارید. دانلود و نصب اصلاحیههای مهم نرمافزاری و بهروزرسانی خودکار سیستمهای عامل، راهکارهای مناسبی محسوب میشوند.
- هیچ فایل یا نرمافزار نامطمئنی را دانلود و روی سیستم خود اجرا نکنید. البته دانلود فایلها و نرمافزارهای کاربردی به ظاهر امن از پایگاههای نامشخص و بینام و نشان اینترنتی، به هیچ وجه توصیه نمیشود. در این شرایط احتمال دانلود یک کد مخرب و سپس اجرای مستقیم آن در رایانه توسط خود شما بسیار بالاست.
- و درنهایت، هیچگاه اطلاعات حساس و بسیار محرمانه خود را از طریق نامههای الکترونیک ارسال نکنید. بر خلاف تصور عموم، نامههای الکترونیک از لحاظ امنیتی بسیار آسیبپذیرند.
این دستورالعملهای ساده، امنیت کامل فعالیتهای بانکی شما در اینترنت را تضمین میکنند. پس همین حالا دستبهکار شوید. خیلی ساده، خیلی سریع و خیلی امن، آخرین صورت وضعیت حسابتان را اینترنتی دریافت کنید.
راهزنان خاموش در رایانه
بسیاری از کدهای مخرب و ویروسهای رایانهای، با هدف سرقت اطلاعات ارزشمند و حساس کاربران، طراحی و در شبکه جهانی اینترنت منتشر میشوند. براساس اعلام شرکت امنیتی پاندا، هماکنون ویروسهای سارق اطلاعات مالی، بیش از دوسوم کدهای مخرب پراکنده در اینترنت را بهخود اختصاص دادهاند. این بدافزارها اغلب بهدنبال ایجاد اختلال در فرایندهای عملیاتی رایانه شما نیستند و شما هیچ وقت از حضور و فعالیت مخرب آنها آگاه نخواهید شد. به بیانی دیگر چون این ویروسها نشانه خاصی ندارند و عملکردهای سیستم را تحتتأثیر قرار نمیدهند، توجه شما را به هیچ وجه جلب نمیکنند.
وظایف اصلی آنها، جمعآوری اطلاعات محرمانه و ارسال رونوشتی از آنها به خرابکاران و مجرمان اینترنتی است. بسیاری از آنها فعالیتهای مالی اعتباری شما را رصد میکنند، برخی دیگر رایانه شما را در برابر سایر تهدیدهای خطرناک آسیب پذیر میکنند و بعضی دیگر نیز مانند کدهای مخرب Bot، میتوانند رایانهها را بهطور کامل در اختیار گروههای تبهکاری قرار دهند؛ بهنحوی که از آنها در تخریب وسیع و یا سرقت گسترده اطلاعات استفاده شود.
منبع: همشهری آنلاین - کد مطلب: 111321-زمان انتشار: یکشنبه 20 تیر 1389
مطالعه کتاب از طریق اینترنت با فرمت پی دیاف و ایجاد سایتهای اینترنتی مختص به کتابهای الکترونیک سبب گرایش شدید افراد بهویژه نوجوانان و جوانان به این نوع کتابخوانی شده است.
طی سالهای اخیر نیز کتابخانههای الکترونیک از سوی شرکتهای دارای فناوری دیجیتال به بازار عرضه شدهاند تا کاربران تکنولوژی جدید بینیاز از لپتاپ و کامپیوتر بتوانند با استفاده از این کتابخانهها در اتوبوس، مترو، پارکها و کتابخانهها به کتابخوانی بپردازند. این تکنولوژی جدید کار مترجمان را نیز راحتتر کرده است و مترجمان با اختصاص کمترین وقت و هزینه جدیدترین آثار در زمینههای مختلف را بینیاز از مراجعه به ناشر، بهصورت فایل PDF در سایتهای اینترنتی به اشتراک میگذارند و با سرعت تمام کتابهای خود را در معرض دید اقشار جامعه و تمامی مردم در سراسر دنیا قرار میدهند.
در واقع دیگر نه تنها نویسندگان و مترجمان آشنا به کامپیوتر و اینترنت و انواع و اقسام نرم افزارهای مختص کتابخوانی از ناشران بینیاز شدهاند که دیگر کتابهایشان با قرار گرفتن بر سایتهای اینترنتی صرفا در مرزهای داخلی کشورهای خودشان انتشار نیافته و با یک کلیک انتشار جهانی مییابد.
با ورود این تکنولوژی جدید که به آن«e book» هم میگویند اقبال نسل جوان که به راحتی و آسایش بیشتر متمایل است، نسبت به کتابهای چاپی قدیمی کم شده است و دیگر آن شوق و اشتیاق سابق در میان نسل جدید کتابخوان در مراجعه به کتابفروشی و خرید کتابهای چاپی جدید دیده نمیشود و در این بین تنها نسلهای قدیمیتر و کمتر آشنا به فناوری دیجیتال هستند که همچنان به کتابفروشیها و کتابخانهها جهت دریافت کتابهای جدید مراجعه میکنند.
اکنون و در عصر حاضر در ایران نیز اغلب کتابخانهها و بهویژه کتابخانههای بزرگتر و مرجع دارای سایتهایی مختص دانلود کتابهای الکترونیک شدهاند.
البته این به معنای حذف کامل کتابهای چاپی در بازار نیست زیرا هنوز هستند کسانی که خوشبختانه همچنان عادت خرید کتاب یا عضوشدن در کتابخانهها و مطالعه کتابهای چاپی را حفظ کردهاند و حتی در میان نسل جوان نیز همچنان افرادی یافت میشوند که به تأسی از بزرگترهای خود سعی در حفظ این سنت قدیمی با وجود گسترش شیوه جدید کتابخوانی الکترونیک دارند.
اما این کتاب الکترونیک چیست و چه ویژگیهایی دارد؟
کتاب الکترونیک پدیدهای کاملا تازه است که با ورود خود به بازار روند دگرگونی در نظام آموزش و اطلاعرسانی را آغاز کرده است.
کتابهای الکترونیک صرفا نسخههای الکترونیک مطالب مکتوب نیستند، بلکه میتوانند علاوه بر متن، فیلم، صوت، تصاویر و انیمیشن را نیز شامل شوند؛ بهعلاوه میتوانند درقالب پروندههایی که میتوانند توسط یک کامپیوتر اجرا شوند، مانند قالبهای Word Text، HTML، PDF و فایلهای اجرایی (EXE) درآیند.
اخیرا حرکتی تحت عنوان پروژه گوتنبرگ شکل گرفته است که هدف آن تبدیل کتابهای عادی به کتابهای الکترونیک است. هزاران کتاب که تاکنون در کتابخانههای خصوصی موجود بودند اکنون در قالب دیجیتال در دسترس همگان قرار میگیرند. برای خواندن اینگونه کتابها وسیلههای همراه زیادی به بازار آمدهاند که آمازون کیندل یکی از آنهاست.
منبع: همشهری آنلاین -کد مطلب: 112302-زمان انتشار: یکشنبه 3 مرداد 1389
در تازهترین نقشه جهانی اینترنت که از سوی یک غول شبکهای در ژاپن به نام Akamai منتشر شده، اثری از ایران وجود ندارد!
بر اساس این گزارش، متوسط سرعت اینترنت در جهان 7/1 مگابیت بر ثانیه است و برخی کشورهای آسیایی نظیر کرهجنوبی رکورددار سرعت اینترنت در دنیا هستند. در این نقشه که در سایت اینترنتی این شرکت در دسترس همگان قرار گرفته، ایران با سرعت متوسط زیر 100کیلوبیت بر ثانیه، در زمره ضعیفترین کشورهای جهان قرار گرفته است.شهرهای اروپایی که در میان 100شهر دارای سرعت اینترنت بالا قرار دارند، شامل بادن بادن در آلمان، واخنینگن در هلند و تیمیسوارا در رومانی هستند. کشورهای پیشرفته آسیایی کرهجنوبی، هنگکنگ و ژاپن با متوسط سرعت اینترنت 12، 9 و 8/7مگابیت بر ثانیه در صدر این فهرست قرار گرفتهاند.
متوسط سرعت در کرهجنوبی که از نظر پهنای باند همواره در صدر قرار داشته، اندکی کند شده و به 12مگابیت بر ثانیه رسید، در حالی که متوسط حداکثر سرعت در این کشور 33مگابیت بر ثانیه بوده است.
بهدنبال این سه کشور، رومانی با سرعت (3/6 مگابیت بر ثانیه)، لتونی (3/6مگابیت بر ثانیه)، سوئد (1/6مگابیت بر ثانیه)، هلند (9/5مگابیت بر ثانیه)، جمهوری چک (4/5مگابیت بر ثانیه)، دانمارک (3/5مگابیت بر ثانیه) و سوئیس (2/5مگابیت بر ثانیه) قرار گرفتهاند. آسیا در فهرست شهرهای دارای سریعترین اتصال اینترنت جهان که بیش از نیمی از آنها در ژاپن قرار دارد، برتری دارد. شهر ماسان در کرهجنوبی با سرعت 12 مگابیت بر ثانیه، دارای سریعترین پهنای باند در میان شهرهای جهان است. تنها 12 شهر آمریکایی به این فهرست راه یافتهاند و تمامی 20 شهر اول این فهرست به استثنای اومئا در سوئد که در رتبه هجدهم قرار گرفته، یا در ژاپن یا در کرهجنوبی قرار دارند.
همچنین Akamai برای نخستین بار به بررسی سرعت اینترنت پرسرعت بیسیم پرداخته که از سوی اپراتورهای سلولاری عرضه میشود. براساس یافتههای گزارش این شرکت، 83 اپراتور از بین 109 اپراتور موبایل مورد بررسی، سرعت بالاتر از 2مگابیت بر ثانیه، 33 اپراتور سرعت بیشتر از 5مگابیت بر ثانیه و 6 اپراتور سرعت فراتر از 10مگابیت بر ثانیه را فراهم کردهاند. این گزارش به بررسی منشأ ترافیک حملات مخرب مانند فیشینگ و هرزنامه پرداخته و براساس آن، روسیه با داشتن 12درصد از چنین ترافیکی، در صدر قرار دارد.
براساس نقشه ترسیمی Akamai اغلب کاربران اینترنت در کشورهای مختلف دنیا دارای سرعتی بالاتر از 2 مگابیت در ثانیه هستند. تنها در برخی کشورهای آفریقایی، اینترنت 256 کیلوبیت در ثانیه در حد 30 تا 40 درصد رایج است. گفتنی است طبق آمارهای رسمی در ایران، تنها نیم درصد از کاربران دارای سرعت 128 کیلوبیت در ثانیه هستند و بقیه از اینترنت دایلآپ که سرعتی بین 24تا56کیلو بیت در ثانیه دارد استفاده میکنند.
از فوریه 2008 به بعد امکان اتصال به اینترنت در مصر با سرعت 8 مگابیت بر ثانیه فراهم شد که این شبکه طی 2سال گذشته بسیار گسترش یافته و هماکنون تمامی ساکنان شهرهای بزرگ مصر به این سرویس دسترسی دارند. متوسط سرعت اینترنت در کشور مصر با بیش از 8میلیون کاربر آنلاین افزون بر 2 مگابیت بر ثانیه است.
ژاپن با 78درصد ضریب نفوذ اینترنت یکی از کشورهایی است که سریعترین و ارزانترین اینترنت را به مردم ارائه میدهد. شرکت KDDI هماکنون سرویسی را برای کل مردم ژاپن ارائه کرده که بر مبنای آن میتوانند با پرداخت ماهانه 40/51دلار به اینترنت مبتنی بر شبکه فیبر نوری با سرعت یک گیگابیت بر ثانیه متصل شوند. در حال حاضر هر کاربر خانگی ژاپنی میتواند با پرداخت ماهانه 30دلار به اینترنت با سرعت 100مگابیت در ثانیه دسترسی داشته باشد که این رقم رکوردی تازه در ارائه اینترنت پرسرعت با قیمت ارزان محسوب میشود. طبق آخرین گزارش منتشر شده در این زمینه، میانگین سرعت اتصال به شبکه جهانی اینترنت برای کاربران عادی در ژاپن 61مگابیت در ثانیه است و بر این اساس هر ژاپنی میتواند 30 برابر از یک کاربر آمریکایی به اینترنت متصل شود.
از سوی دیگر در حال حاضر هر یک از کاربران خانگی یا تجاری در شهرهای بزرگ هند میتوانند با سرعت 50 مگابیت در ثانیه و با هزینه ماهانه 8999 روپیه به اینترنت متصل شده و هر ماه 200 گیگابایت اطلاعات را بهصورت رایگان رد و بدل کنند که این جریان معاف از مالیات بر ارزش افزوده است.
در همین حال یک کارشناس فناوری اطلاعات با تأکید بر اینکه طبق ارزیابی اتحادیه جهانی مخابرات ( ITU) دسترسی به اینترنت دایلآپ دیگر جزء شاخصهای ضریب نفوذ اینترنت محسوب نمیشود، گفت: معیارهای جهانی براساس استاندارد است و غرض ورزی در این معیارها دخیل نخواهد بود.
فرامرز هندسی در گفتوگو با مهر در مورد قابل استناد بودن یا نبودن شاخصهای جهانی در ارزیابی از وضعیت اینترنت و فناوری اطلاعات کشور اظهار داشت: آمارهایی که نهادهای بینالمللی در حوزه فناوری اطلاعات ارائه میکنند برگرفته از شاخصهای داخلی ارائه شده از سوی مسئولان بوده و چیزی به غیراز این نیست.عضو هیأت علمی دانشگاه صنعتی اصفهان با تأکید بر اینکه اتحادیه جهانی مخابرات، وضعیت اینترنت و شبکههای ارتباطی کشورها را براساس یک فرمول خاص ارزیابی میکند که رضایتمندی مشتری یکی از موارد اصلی آن است، گفت: سازمانهای جهانی در ارزیابی ضریب نفوذ اینترنت کشورها، دسترسی به اینترنت دایلآپ (سرعت کمتر از 56کیلوبیت در ثانیه) را جزء آمار به حساب نمیآورند و شاید به همین دلیل است که در میزان رضایتمندی کاربر برای دسترسی به اینترنت که از شاخصهای ضریب نفوذ محسوب میشود، کشور ما عقبتر از دیگر کشورهاست.
هندسی با تأکید بر اینکه تمامی شاخصها در نهایت به یک موضوع ختم میشوند و مؤسسات جهانی نیز با ترکیب آمارهای موجود در کشورها نسبت به ارزیابی وضعیت آنها اقدام میکنند، اضافه کرد: اگرچه معیار ارزیابی وضعیت اینترنت در خارج از ایران تا حدودی با آنچه مسئولان در داخل کشور مطرح میکنند متفاوت است اما باید توجه داشت که تمامی شاخصهای ارزیابی از یک شیوه استاندارد تبعیت میکنند.
این کارشناس فناوری اطلاعات با تأکید بر اینکه مسئولان مربوطه باید سیاستها را کلان ببینند، ادامه داد: بهنظر میرسد با عرضه فناوری وایمکس و سرویسهای فیبرنوری و حتی GPRS موبایل، کمکم به سمت شاخصهای جهانی در عرصه اینترنت در حرکت هستیم که این امر نشان از عزم مسئولان برای ایجاد تغییرات اساسی در این بخش دارد.
آمار سرعت اینترنت در جهان
کشورهای توسعه یافتهای از قبیل سوئیس، آلمان، دانمارک و بلژیک رتبههای 15 تا 18 را اشغال کردهاند و فرانسه، آمریکا و روسیه بهترتیب در رتبههای 20، 28 و 29 قرار گرفتهاند. کانادا و انگلستان نیز در جایگاه 32 و 33 قرار دارند. از میان 152 کشور بررسی شده، ایران پس از کشورهایی مانند ونزوئلا، نیجریه، بولیوی، عراق و پاراگوئه با سرعتی برابر 61/0مگابیت بر ثانیه در رتبه 144 قرار گرفته است. پس از ایران تا انتهای لیست کشورهای لبنان، هائیتی، السالوادور، افغانستان، مالی، گواتمالا، زیمبابوه و یمن باقی ماندهاند.
در آخرین آماری که کشورهای دنیا را از نظر سرعت اینترنت خانگی مورد مقایسه قرار داده است، کرهجنوبی دارای بیشترین سرعت اینترنت و ایران در رده 144 دنیاست. واحد اطلاعات اقتصادی اکونومیست در تازهترین گزارش خود افزود، سرعت اینترنت خانگی هر کشور را براساس حداکثر عملکرد و سرعت اینترنت خانگی بر واحد مگابیت بر ثانیه ارزیابی کرده است. بر این اساس کاربران کشور کرهجنوبی همچنان خوش اقبالترین کاربران اینترنت در جهان به شمار میروند و از سرعتی برابر 34.31 مگابیت بر ثانیه استفاده میکنند. پس از کرهجنوبی کشور لتونی با سرعتی برابر 46/24مگابیت بر ثانیه، جمهوری مولداوی با 76/21مگابیت بر ثانیه، ژاپن با 38/20مگابیت بر ثانیه، سوئد با 10/20مگابیت بر ثانیه، جزایر آلند با سرعت 84/19مگابیت بر ثانیه، رومانی با سرعت 64/18مگابیت بر ثانیه، بلغارستان با سرعت 66/17مگابیت بر ثانیه، هلند با سرعت 15/17مگابیت بر ثانیه و لیتوانی با سرعت 79/16مگابیت بر ثانیه بهترتیب رتبههای دوم تا دهم را بهخود اختصاص دادهاند.
منبع: همشهری آنلاین - کد مطلب: 112760-زمان انتشار: یکشنبه 10 مرداد 1389
بانکداری الکترونیک شیوه نوینی است که طی قریب به 2دهه اخیر ابتدا با تأسیس عابربانکهای موسوم به ATM راهاندازی شده و امروزه نیز با رواج گسترده اینترنت، بخشی از فعالیتها در دنیای وب را بهخود اختصاص داده است.
هماکنون تمامی بانکهای کشور دارای سایتهای اینترنتی هستند که افراد را قادر میسازند حتی بدون مراجعه به عابربانکها از طریق اینترنت قبوض برق، تلفن، تلفن همراه و آب و گاز خود را بپردازند و وجوه مالی مد نظر خود را نیز با استفاده از اینترنت انتقال دهند.
هماکنون در کشور ما نیز مسئولین بانکی در حال بسترسازی برای الکترونیکی کردن اکثر خدمات بانکی هستند.
بانکداری الکترونیک میتواند باعث کاهش حجم گردش پول در جامعه و به تبع آن کاهش میزان بودجههای اختصاص یافته برای چاپ اسکناس و چاپ کاغذ برای قبضهای مختلف شود. بانکداری الکترونیک حتی از حجم مراجعات بانکی نیز به طور قابلتوجهی میکاهد و تا حدود زیادی میتواند کم شدن میزان رفتوآمد با خودرو یا ترافیک شهری را نیز در پی آورد.
البته برای نیل به این هدف ارتقای زیرساختها بهویژه ارتقای سرعت اینترنت با افزایش پهنای باند در سراسر کشور ضروری بهنظر میرسد؛ به عنوان مثال یک کاربر اینترنتی مشکل بتواند با سرعت موجود اینترنت اقدام به پرداخت قبوض خود کند یا مبلغی را از طریق اینترنت به حساب دیگری منتقل کند، به عبارت دیگر در صورت عدمرفع محدودیتها در سرعت اینترنت هرگونه اقدامی در زمینه الکترونیکی کردن کامل بانکداری در کشور با موفقیت همراه نخواهد بود و باعث نخواهد شد که شهروندان از شیوه سنتی پرداخت قبض به انجام معاملات بانکی به شیوه جدید روی آورند.
علاوه بر این، فرهنگسازی گسترده جهت معرفی خدمات بانکداری الکترونیک به مردم لازم است و نمیتوان مردم را به اجبار و یک روزه وادار به تغییر شیوه در انجام معاملات بانکی خود کرد. بهویژه نسلهای مسنتر نیازمند فرصت و آموزش بیشتری هستند تا بتوانند خود را با شرایط بانکداری الکترونیک منطبق کنند. تنها درصورت تحقق این موارد است که میتوان به اجرای کامل بانکداری الکترونیک و کاهش شدید هزینههای ناشی از بانکداری سنتی امید بست.

بانکداری الکترونیک چیست؟ چگونگی راهاندازی
بانکداری الکترونیک در واقع جهت تسهیل کار بانکداری و جلوگیری از حضور تعداد زیاد مراجعان در شعب بانکها ابداع شد.
بانکداری الکترونیک یا اینترنتی، عبارت است از فراهم آوردن امکاناتی برای کارکنان در جهت افزایش سرعت و کارایی آنها در ارائه خدمات بانکی در محل شعبه و همچنین فرایندهای بینشعبهای و بینبانکی در سراسر دنیا و ارائه امکانات سختافزاری و نرمافزاری به مشتریان که با استفاده از آنها بتوانند بدون نیاز به حضور فیزیکی در بانک، در هر ساعت از شبانهروز (۲۴ساعته) از طریق کانالهای ارتباطی ایمن و با اطمینان عملیات بانکی دلخواه خود را انجام دهند.
به عبارت دیگر بانکداری الکترونیک استفاده از فناوریهای پیشرفته نرمافزاری و سختافزاری مبتنی بر شبکه و مخابرات برای تبادل منابع و اطلاعات مالی است بهگونهای که دیگر نیازی به حضور فیزیکی مشتری در شعبه نیست. این سیستم به مشتریان اجازه میدهد تا معاملات اقتصادی را از طریق محیط امن وب انجام دهند.
در اواخر دهه 80 کلمه آنلاین رایج شد که به استفاده از یک پایانه، صفحه کلید و صفحه نمایش برای دسترسی به سیستم بانکی از طریق یک خط تلفن اطلاق میشد.
کلمه بانکداری خانگی همچنین میتواند به استفاده از یک صفحه کلید کوچک عددی برای فرستادن صدا از طریق خط تلفن به وسیله دستورالعملهایی برای بانک اطلاق شود.سرویسهای آنلاین در سال1981 در نیویورک شروع به کار کردند؛ زمانی که4بانک بزرگ این شهر سرویسهای بانکداری خانگی را بهوسیله سیستم ویدئوتکست ارائه کردند.
به دلیل شکست تجاری تکنولوژیویدئو تکست این سرویسهای بانکداری هرگز رایج نشد بهجز در فرانسه(جایی که استفاده از ویدئوتکست به وسیله شرکت تلکام تأمین مالی میشد) و انگلستان که از سیستم پرستل استفاده میکرد. نخستین سرویسهای بانکداری آنلاین خانگی در انگلستان بهوسیله شرکت ساخت و ساز ناتینگهام در سال1983 پایهریزی شد.
سیستمی که استفاده میشد بر پایه سیستم پرستل انگلیس بود و از یک رایانه یا صفحه کلید متصل به سیستم تلفن و دستگاه تلویزیون استفاده میکرد. این سیستم که ارتباط خانگی (homelink) نامیده میشد، مشاهده آنلاین صورتحسابها، انتقالات بانکی و پرداخت قبوض را امکان پذیر میساخت.
انواع خدمات
بانکداری الکترونیک شامل سیستمهایی است که مشتریان مؤسسات مالی را قادر می سازد در سه سطح اطلاعرسانی، ارتباط و تراکنش از خدمات و سرویسهای بانکی استفاده کنند.
1- اطلاعرسانی: این سطح ابتداییترین سطح بانکداری اینترنتی است. بانک اطلاعات مربوط به خدمات و عملیات بانکی خود را از طریق شبکههای عمومی یا خصوصی معرفی میکند.
2- ارتباطات: این سطح از بانکداری اینترنتی امکان انجام مبادلات بین سیستم بانکی و مشتری را فراهم میآورد. ریسک این سطح در بانکداری الکترونیک بیشتر از شیوه سنتی است.
3- تراکنش : این سیستم متناسب با نوع اطلاعات و ارتباطات خود از بالاترین سطح ریسک برخوردار است و با یک سیستم امنیتی کنترل شده قادر است، صدور چک، انتقال وجه و افتتاح حساب را انجام دهد.
شیوههای بانکداری آنلاین ویژگیها و قابلیتهای مشترک بسیاری دارند ولی اغلب دارای ویژگیهایی با کارکرد خاص نیز هستند. ویژگیهای مشترک به چند دسته تقسیم میشوند:
1- تراکنشی: به طور مثال انجام یک تراکنش مالی مثل انتقال حساب به حساب، پرداخت قبض، درخواست وام یا یک حساب جدید.
2- غیرتراکنشی: مثل صورتحساب آنلاین، ارتباطات توسط چک.
3- مدیریت مؤسسات مالی: ویژگیهایی که به مؤسسات مالی اجازه میدهد که عملیات آنلاین کاربران نهایی خود را مدیریت کنند.
4- مدیریت ASP/Hosting: ویژگیهایی که به شرکتهای ارائهدهنده فضای وب اجازه میدهد تا روشهای ارتباط با مؤسسات مالی را مدیریت کنند؛ ویژگیهایی که به طور عادی منحصر به بانکداری تجاری هستند شامل پشتیبانی از چندین کاربر با سطوح مجوز متفاوت، فرایند موافقت تراکنش و انتقال سیمی.
ویژگیهایی که به طور عادی منحصر به بانکداری اینترنتی هستند، شامل پشتیبانی از مدیریت مالی شخصی مثل واردکردن داده در نرمافزار حسابداری شخصی میباشد. برخی از پلتفرمهای بانکداری آنلاین از حساب تجمعی هم پشتیبانی میکنند که به مشتریان اجازه میدهد همه حسابهایشان را چه آنها که در بانک اصلی است و چه آنها که در مؤسسات دیگر است در یک جا مورد بررسی و تحت نظارت قرار دهند.
منبع: همشهری آنلاین - کد مطلب: 121088 - زمان انتشار: شنبه 29 آبان 1389
این کتاب یکی از منابع خوب در زمینه درس روش تحقبق و برای دانشجویان تحصیلات تکمیلی به جهت تدوین پایان نامه می باشد.
انرژی (نقطه مرکزی بدن)
کی KI
کی مهارت در حفظ تعادل است.
در آیکیدو ما اغلب از کلمه "کی" یا انرژی استفاده می کنیم، اما این کلمه معانی مختلف دیگری هم دارد.
"کی" همانطور که در هنگام اجرای تکنیک ها نشان می دهد یکی از عواملی است که ما آن را در هنگام قرار گرفتن در وضعیت صحیح داریم: خط مرکزی بدن، تنفس کردن، قدرت انفجاری انرژی متمرکز شده، زمان سنجی و غیره که ترکیب همه این ها با یکدیگر باعث تعادل کامل بدن می شود. می توان گفت "کی" مهارت در حفظ تعادل است.
معنی کی در جمله "کی خود را هماهنگ کنید" به حساسیت شما در برابر حریف اشاره می کند و شامل تمام عناصری است که از وجود حریف بیرون می زند، بنابراین قدرت، سرعت، زمانسنجی و ریتم همه قسمت هایی از معنی کی در این مثال هستند.
در حالیکه به تمرینات خود ادامه می دهید، نسبت به چگونگی حمله به حریف بیشتر حساس می شوید. مثلا، از کدام سمت به طرف شما خواهد آمد و قدرت خود را در کدام قسمت متمرکز کرده است. این امکان وجود دارد که بگوئیم قدرت "دیدن - احساس کردن انرژی" یکی از اصلی ترین قسمت های یادگیری است.
با کاوش عمیق تر می بنیم که "کی" مساله جهان و چگونگی کنترل آن است. هماهنگی با جهان یعنی در تعادل بودن. "آیکی" یعنی هماهنگی انرژی، یعنی از بین بردن خودپرستی است و آن تکنیک اطاعت کردن از جریان طبیعی جهان است. با این کار بدون اینکه سعی کرده باشید، متوجه وابستگی شخصی طبیعی خود به شرایطی که در مقابل شما قرار دارند خواهید شد و بوسیله رشد این هماهنگی است که ما واقعیت آیکیدو را درک می کنیم.
برگرفته از کتاب TOTAL AIKIDO the master course, Gozo Shioda
يكي از معضلات اساسي و مهم در كشور ما، فاصله گسترده بين ديدگاه مديران و واقعيت موجود در وضعيت فناوري اطلاعات كشور است. شايد يكي از معروفترين مثال هاي اين فاصله، نظر يكي از مديران ارشد اين حوزه، در خصوص كافي بودن اينترنت Dial Up براي دسترسي مردم به اينترنت بود، نظري كه جنجالي در ميان تمام كاربران اينترنت ايجاد كرد، چون هر كسي كه تنها يك بار از اينترنت Dial Up استفاده كرده باشد، مي داند فقط براي دانلود يك مقاله انسان به چه مصيبتي گرفتار مي شود.
چندي پيش، پس از اعلام خبر گسترش تروجان استاكسنت، مديران كشور به اظهارنظرهاي مختلفي پرداختند، اظهار نظر هايي كه از رد آمار شركت هاي امنيتي در روزهاي اول شروع شد و به اينجا رسيد كه اعلام شود درصد شيوع گسترده نبوده است! همچنين در كنفرانس رمز، يكي از مديران، كشور را در رتبه ششم امنيت فناوري اطلاعات اعلام كرد ! اما در كدام رتبه بندي و بين كدام كشورها و براساس چه معياري؟ آيا براساس تعداد مقاله دانشگاهي در رتبه ششم دنيا قرار داريم؟ آنچه در كشور ما فاصله بين صنعت و دانشگاه ناميده مي شود، در حوزه فناوري اطلاعات نيز موجود است، مشكلي كه باعث مي شود، دانشگاه هاي ما در حوزه تئوري و نظري دانشي را توليد كنند كه هرگز در صنعت به كالاي تجاري تبديل نمي شود، گرچه برخي توليدات نرم افزاري در حوزه امنيت، در برخي دانشگاه هاي برتر كشور اتفاق افتاده، اما به دليل عدم وجود سرمايه گذاري تجاري و همچنين استراتژي هاي خاص بازاريابي اين توليدات هيچ گاه به نتيجه نرسيده اند؛ البته عدم وجود مديريت انساني صحيح نيز نبايد فراموش شود.
واقعيت آن است كه در لايه مديريت، امنيت به شكل تعدادي كلمه تعريف مي شود و هرگز مخاطبان از سلسله رفتارهاي مديران به اين باور نمي رسند كه امنيت براي آن ها مهم بوده است. امنيت اطلاعات مقوله اي جدا از فرهنگ عمومي كشور ما نيست، آيا ما در تهران هر روز با خطر زلزله مواجه نيستيم؟ آيا عمل ما مطابق با ريسك هاي ما است؟
واقعيت چيزي متفاوت از آن است كه مديران فناوري اطلاعات كشور اعلام مي كنند، در وضعيتي اعلام مي شود كه تمام سازمان هاي دولتي بايد استاندارد مديريت امنيت اطلاعات را اجرا كنند كه سرگذشت اين قبيل پروژه ها جز در چند مورد خاص موفقيت آميز نبوده است. اين عدم موفقيت از مشكلات عدم فهم كارفرما از سطح خواسته هاي خود آغاز مي شود و به مشكلات نيروي انساني متخصص در بخش خصوصي ختم مي شود. بخش خصوصي كه در حوزه مديريت نيروي انساني دچار ضعف هاي شديدي است، به هر حال تمام مشكلات ما در تمام بخش ها دست به دست يكديگر مي دهد، تا نتوان يك استاندارد را پياده سازي كرد، اما واقعا مشكل كجاست؟
مشكلات موجود در فضاي امنيت اطلاعات كشور به صورت كلان در بخش هاي ذيل قابل دسته بندي است:
1.نيروي انساني
نيروي انساني متخصص و كارآمد در سه بخش دولتي، نيمه دولتي و خصوصي دچار مشكل است، مشكل نيروي انساني جدا از مشكل مديريت در كشور ما نيست، ما در كشور به صورت مزمن همواره از مشكلاتي مديريتي زيان ديده ايم، حل اين مشكل در گرو سياست هاي كلان و استراتژيك دولت و مديران در حمايت از نيروي متخصص است، براي مثال گرچه در دنيا ديگر ساختار كاركردي به صورت ساعتي در وقت مشخص، منقرض شده، اما همچنان در تمام كشور اين مشكل ديده مي شود. به هرحال استفاده از تجربيات دنيا در حوزه مديريت مي تواند در اين زمينه راه گشا باشد .
2.دانش و فرهنگ تخصصي
مديران كشور همواره مي بايست براي خود و نيروهاي سازماني، برنامه ها و اهداف آموزشي خاصي را طراحي كنند، عدم دانش كافي مديران و كارشناسان تصميم ساز باعث مي شود كشور در مقاطع حساس با مشكل امنيتي حاد روبه رو شود.در حال حاضر اكثر آموزش بخش دولتي در بخش امنيت، در پروژه هاي مربوطه، صورت مي گيرد كه در اين پروژه ها نيز به دليل آن كه آموزش جدي در نظر گرفته نشده است، همچنين كارشناسان پيش نيازهاي لازم را ندارند اين نوع آموزش با موفقيت روبه رو نمي شود و اساسا نيروي انساني انگيزه اي براي آموزش بيشتر ندارد.در كشور ما گرچه هزينه آموزش امنيت بسيار ارزان است، اما عدم رعايت استانداردهاي لازم جهت آموزش باعث ايجاد مشكل مي شود.
3.مديريت كلان و راهبردي
در حوزه فناوري اطلاعات يكي از مشكلات عمده، عدم وجود راهبرد هاي صحيح و مبتني بر نيازهاي جامعه است. در حوزه امنيت اطلاعات نيز اين مشكل بسيار مشخص و واضح است، براي مثال بخشنامه دولت براي اجراي سيستم مديريت امنيت اطلاعات براي تمام سازمان ها بدون در نظر گرفتن شرايط و زيرساخت هاي لازم، باعث مي شود، مشكلات فراواني در بخش دولتي و خصوصي ايجاد شود، كه نتيجه آن وضعيت نابسامان حال حاضر امنيت اطلاعات است.
4.محصولات تجاري داخلي
در حوزه امنيت اطلاعات به جز تعداد انگشت شماري نرم افزار كه در كيفيت و كارايي آن نيز حرف هاي زيادي است، محصولي در كشور موجود نيست. عدم توليد محصول تجاري داخلي معلول زنجيره اي از مشكلات، شامل عدم انگيزه نيروي انساني، مديريت اشتباه، راهبردهاي كلان اشتباه، عدم توجه به سياست هاي بازاريابي و تجاري سازي و... است، به هر حال در حوزه امنيت ملي وجود محصول تجاري داخلي بسيار مهم و حياتي است.
به هر صورت وضعيت كنوني امنيت فناوري اطلاعات به هيچ وجه مناسب نيست و البته اين وضعيت نتيجه سياست ها و رويكردهاي ما در اين حوزه بوده است، گرچه تاكنون اتفاق بحران سازي در سطح ملي براي كشور به وقوع نپيوسته، ليكن در صورت بروز، با وضعيت فعلي با مشكلات زيادي روبه رو خواهيم شد. در سطح كلان بايد با نگاهي خاص، راهبردي براي بخش خصوصي انديشيده شود. بخش خصوصي كه در فقدان سياست هاي حمايتي دولتي در حال نابودي است، البته در خصوص حمايت از نيروي متخصص اين حوزه در بخش خصوصي نيز بايد راهبردهاي موثري در نظر گرفت.
نويسنده: سلمان افشار - نقل از ماهنامه تحلیلگران عصر اطلاعات شماره ۳۹
پردرآمدترین مشاغل آی تی در سال ۲۰۱۰ اعلام شد
انگار شغلهای درج شده در این صفحات هم با گذر زمان و پیشرفت فناوری دچار تغییر و تحولات شدهاند. به عنوان مثال اگر تا چند سال پیش یک شرکت، سازمان و… به دنبال شخصی بود که حداقل آشنایی ابتدایی با کامپیوتر را داشته باشد، اما حالا همان سازمانها و شرکتها به دنبال اشخاصی هستند که با پیکربندی ویندوز ویستا آشنایی داشته باشد و بتواند بدون مشکل این سیستم را راهاندازی کند.
شاید دیگر حرف کلیشهای باشد اما این تغییر و تحولات شغلی هم به واسطه پیشرفت فناوری اطلاعات و ابزارهای تکنولوژیکی است. گزارشها و آمارهای منتشر شده از سوی ارگانهای مختلف نشان میدهد که پیشرفت سریع در این بخش باعث ظهور صنایع و مشاغل پردرآمد جدیدی شده است که تا یک دهه پیش نامیاز این مشاغل نبوده است.
پرطرفدارترین مشاغل و بالاترین درآمد آیتی
فناوری اطلاعات به عنوان یک صنعت نوظهور و البته پررونق در سالهای اخیر به تدریج به یکی از ماشینهای استخدامی بازار کار و اشتغال تبدیل شده است. تجارتهای مختلف وابسته به این صنعت هم سهم قابل توجهی از جذب نیروی کار را در سالهای اخیر به خودشان اختصاص داده اند. تمایل افراد به تحصیل در رشتههای تخصصی مرتبط با این صنعت و به دنبال آن افزایش چشمگیر تعداد فارغ التحصیلان این رشتهها نشان از رونق بازار کار در صنعت آیتی دارد. به اینترتیب است که حتی رکود و بحران اقتصادی اخیر هم نتوانست چندان فشاری را بر این صنعت تحمیل کند تا آیتی به عنوان اولین صنعت رو به بهبود و نجات از این بحران در جهان مطرح شود. این روند گویا آنقدر امیدوار کننده است که میتواند نوید اتفاقات خوب آینده را در این حوزه بدهد.
براساس پیشبینیهای صورت گرفته توسط موسساتی همچون گارتنر در سال ۲۰۰۹، متخصصان فناوری که دنبال فرصت شغلی جدید هستند، باید توجه داشته باشند که در سال ۲۰۱۰ وضعیت اشتغالزایی در صنعت فناوری ارتباطات و اطلاعات بهبود یافته و نرخ بیکاری در این حوزه نسبت به سال قبل کمتر شده است. وضعیت موجود در سال ۲۰۱۰ نشان داد که این پیشبینیها کاملا درست بوده است؛ چرا که در سال جاری میلادی شاهد کاهش اخراج کارمندان از شرکتهای بزرگ و افزایش اشتغالزایی در زمینه آی سی تی بودیم و کارشناسان بر پایه یک بررسی جدید اعلام کردند که در این صنعت، به مهارت سیستمهای مجازیسازی، فناوریهای مبتنی بر اینترنت، امنیت شبکه و مهارت سیستمهای رایانه ای اجتماعی بیش از دیگر مهارتها نیاز است و افرادی که تخصصهای یاد شده را دارند، سریعتر جذب شرکتها و سازمانهای مربوطه میشوند. با وجود اینکه صنعت جهانی آی تی شاهد کاهش اثرات ناشی از بحران اقتصادی است، اما این روند تضمینی بر اشتغالزایی کلیه متخصصان این صنعت محسوب نمیشود.
براساس بررسیهای انجام شده ۱۰ عنوان شغلی که در حوزه فناوری ارتباطات و اطلاعات در سال ۲۰۱۰ به عنوان برترین مشاغل شغلی محسوب میشدند و بیشترین نیاز برای آنها احساس میشود که عبارتند از: متخصص امینت، مدیریت سیستمهای مجازی، مدیریت ابزار، مهندس شبکه، متخصص سیستمهای باز، مدیر پشتیبانی خدمات، مدیریت سیستمهای ذخیرهسازی اطلاعات پزشکی، متخصص منابع، مدیر فهرست کردن خدمات و مهندس فرآیند بازرگانی.
اما در میان این مشاغل برتر، لیست پردرآمدترین مشاغل آیتی بیشتر از برترین شغلهای حوزه آیتی خودنمایی میکند. براساس بررسیها و آمارهای ارائه شده توسط Tech Republice میتوان با بیست شغل پردرآمد کارمندان و شاغلان بخشهای آیتی آشنا شد. در این لیست، میتوان نام ده شغل پر درآمد را دید که در میان برترین مشاغل آیتی سال ۲۰۱۰ نیز دیده شدهاند.
در این لیست اولین شغل پر درآمد به مدیر اجرایی آیتی اختصاص دارد که حقوق سالانه معادل ۱۲۷ هزار و ۷۳دلار دریافت میکند. آیتی ارشیتکت یا طراح آیتی با حقوق سالانه ۱۰۲ هزار و ۸۹۴ دلار در جایگاه دوم قرار دارد. رتبه سوم این رده بندی به رییس یا سرپرست بخش آیتی با حقوق سالانه ۱۰۰ هزار و ۷۵۷ دلار اختصاص یافته است.
مدیر پروژههای آیتی هم که طی یکی دو سال اخیر با استقبال خوبی از طرف افراد مختلف روبهرو شده با حقوق سالانه ۹۴ هزار و۴۵۷ دلار در جایگاه چهارم پردرآمدترین مشاغل آیتی قرار گرفته است. شغلهایی همچون مدیریت آیتی، مشاور آیتی و متخصص امنیت نیز بهترتیب با درآمد سالانه ۸۷ هزار و ۹۳۴، ۸۷ هزار و ۷۳۹ و ۸۷ هزار و ۴۰۸ دلار در ردههای پنجم تا هفتم این لیست قرار گرفتهاند. همچنین جایگاه هشتم تا دهم این لیست به مشاغلی به نامهای مهندس سیستم با حقوق ۸۵هزار و ۳۲دلار، مهندس با حقوق ۸۴ هزار ۴۴۶ و مدیر اطلاعات دادهها با حقوق ۸۳ هزار و ۲۵۶ دلار اختصاص یافته است. همچنین شرکت Tech Republice ردهبندی پردرآمدترین مشاغل آیتی را بر اساس مدارک معتبر شرکتهایی همچون سیسکو، مایکروسافت، لینوکس و… نیز انجام داده است.
آنچه از این ۲۰ مدرک پردر آمد حوزه آیتی استنباط میشود این است که مدارک شرکتهای سیسکو و مایکروسافت از بیشترین استقبال و بیشترین درآمدر برخوردار هستند. اولین مدرک پر درآمد به six Sigma با در آمد سالانه ۱۱۱ هزار و ۹۰۸ دلار اختصاص یافته است. دومین مدرک پردر آمد (Project )ا PMP Management profssional است که دارندگان این مدرک میتوانند در آمدی برابر ۱۰۴ هزار و ۲۵۳دلار در سال داشته باشند. مدارک ITIL هم با درآمد سالانه ۱۰۲ هزار و ۱۲۸ دلار و ۱۰۱هزار و ۱۸۵دلار رتبه سوم و چهارم را به خود اختصاص دادهاند. رتبه پنجم تا هفتم این لیست جایگاه مدراک سیسکو با عنوانهای CCP با حقوق سالانه ۹۹هزار و ۹۲۸ دلار، CCDAبا حقوق سالانه ۹۳ هزار و ۹۵۳ دلار و CCNP با حقوق سالانه ۸۹هزار و ۸۶۴ دلار است. همچنین رتبه هشتم و نهم نیز به مدارک شرکت مایکروسافت با عنوانهای MCSE و MCTTP اختصاص یافته که درآمد این مدارک بهترتیب ۸۶هزار ۴۵۴ دلار و ۸۲ هزار و ۴۴ دلار است. مدرکCCNA شرکت سیسکو هم با درآمد ۷۹هزار و ۶۹۵ دلار در رتبه دهم قرار گرفته است.
مشاغل و مدارک آیتی در ایران
شغلها و مدارک مختلف حوزه آیتی روز به روز در جهان رو به گسترش است و مشاغل مختلفی را برای افراد جویای کار به وجود آورده است. بازار ایران نیز برعکس حوزههای دیگر که بر اساس شواهد همیشه عقبتر از اتفاقات جهان حرکت میکند، اما این بار همپای این بازار در حرکت است و بر اساس آمارها و گزارشهای منتشر شده میتوان این ادعا را کرد که آیتی توانسته در کشور بازار کار فعال و بزرگی را به وجود بیاورد.
آنطور که از اظهارات کارشناسان و فعالان این حوزه بر میآید، برای به دست آوردن مشاغل و مدارک پردرآمد حوزه آیتی نمیتوان از دانشگاههای کشور انتظاری داشت و برای دریافت این مدارک و آموزشهای تخصصی در این حوزه باید به آموزشگاههای تخصصی در کشور که جمع آنها از ۲۰ آموزشگاه هم تجاوز نمیکند، مراجعه کرد.
رضا جوالچی، استاد مجتمع فنی تهران در خصوص عدم توجه دانشگاهها به رشتههای حوزه آیتی میگوید: «از آنجایی که اکثر دانشگاههای کشور از علم روز بسیار عقب هستند طبیعی است که این گونه رشتهها که به دنبال خود مشاغل پردرآمدی هم دارند در دانشگاهها تدریس نشود. حتی رشتههایی هم که مربوط به کامپیوتر است و در دانشگاه تدریس میشود آنچنان در بازار با فرصت شغلی مواجه نیستند و اکثر دانشجویان فارغالتحصیل رشتههای کامپیوتر برای پیدا کردن شغلی مناسب به آموزشگاههای فعال در کشور مراجعه میکنند تا با گرفتن مدارک شرکتهایی همچون سیسکو، مایکروسافت و… بتوانند شغلی مناسب و پردرآمد به دست بیاورند.»
به باور وی شاید یکی از دلایلی که دانشگاهها روبه تدریس این دروس نمیآورند ماهیت حرفهای آنها باشد و از آنجا که دروس دانشگاه آکادمیک است پس آموزشگاهها بهترین مکان برای آموزش این دورهها هستند.
اما شاید آنچه که برای بسیاری از افرادی که در این آموزشگاهها ثبت نام میکنند جالب باشد این است که با توجه به هزینهای که انجام میدهند آیا درآمد آنها هم همچون درآمدهای جهانی است و آیا اساسا برای این افراد در بازار ایران بازار کار وجود دارد یا خیر.
مازیار گنجهای، مدیر عامل شرکت کاریار ارقام در این خصوص میگوید: «متاسفانه میزان هزینه برای آموزش و میزان درآمد افراد از این آموزشها بسیار متفاوت از آن چیزی است که در کشورهای پیشرفته و توسعه یافته دیده میشود، اما در مقابل همه هزینهها یکسان و بجا است. برای مثال اگر کسی در خارج از کشور با مدرک pmp درآمدی در حدود ۱۰۴ هزار دلار دارد در مقابل برای گرفتن این مدرک ۱۰ هزار دلار هزینه میکند. اما در ایران این هزینه و درآمد یک دهم آن چیزی است که در کشورهای پیشرفته دنیا اتفاق میافتد.»
وی در ادامه میافزاید: «در ایران اگر فردی بخواهد مدرک pmp (به صورت خصوصی) بگیرد باید چیزی در حدود دو میلیون تومان هزینه کند، اما به صورت عادی هزینه آموزش او به طور میانگین ۴۰۰ هزار تا ۵۰۰ هزار تومان است. همچنین درآمدی هم که وی از این مدرک میتواند به دست بیاورد اگر کار معمولی باشد بین ۶۰۰ تا ۷۰۰ هزار تومان است.
اما اگر با همین مدرک بتوان یک پروژه سازمان یا شرکت را مدیریت کند میتواند درآمدی بین ۲ تا ۳ میلیون داشته باشد.» به باور وی این هزینهها در مقابل درآمدی که افراد میتوانند از مشاغل خود به دست بیاورند کامل هیچ است. به گفته گنجهای بازار مشاغل و مدارک آیتی در ایران بسیار فعال و بزرگ است به نحوی که فارغالتحصیلان از این آموزشگاه بلافاصله میتوانند در شرکتها و سازمانهای مختلف مشغول به کار شوند.
نقل از: شبکه اینترنتی ایران-ایران / کد خبر: 9707 http://www.iran-iran.ir/9707
عسل جایگزینی طبیعیتر و سالمتر برای شکر است که سالهای زیادی در بسیاری از نقاط دنیا در آشپزی و طبخ غذاها مورد استفاده قرار گرفته است. عسل منبع فوق العادهای از انرژی است و بعنوان خوردنی کاهش دهنده علائم خستگی هم شناخته شده است.
متخصصان تغذیه میگویند: عسل برای تقویت سطح ایمنی بدن فوق العاده مفید است. این خوردنی درمانگر و معجزه آسا همچنین دارای خواص آنتی اکسیدانی و ضد باکتریال قابل توجهی است که برای حفاظت از سیستم گوارشی مفید هستند. بعلاوه میتوان از عسل برای درمان مشکلات و بیماریهای معمول مثل سرماخوردگی و گلودرد استفاده کرد. از سوی دیگر با وجودی که عسل قادر به درمان سرطان نیست اما دارای خواص ضد تومور است و سطح آنتی اکسیدان بین سلولی را افزایش میدهد.
شبکه خبری تورنتونیوز در مقاله جدیدی منتشر کرد: عسل حاوی قندهای گلوکز و فروکتوز است و همچنین مقدار منیزیم، پتاسیم، کلسیم، آهن و فسفات را در بدن افزایش میدهد. عسل سرشار از ویتامین B و C است.
متخصصان تاکید میکنند که از خواص ضدباکتریایی عسل هم نباید غافل شد. عسل نه تنها گلودرد را تسکین میدهد بلکه هم چنین میتواند باکتریهای خاصی را که سبب ایجاد عفونت میشوند نابود سازد. در واقع اکثر موسیقی دانان و خوانندگان از ترکیب عسل با آب ولرم برای نرم کردن گلو پیش از شروع برنامههای خود استفاده میکنند.
عسل همچنین برای افرادی که قصد کاهش وزن دارند، با ارزش و مفید است. مصرف آب لیمو در ترکیب با عسل به هنگام صبح مخلوطی کامل برای تقویت میزان متابولیسم بدن است.
تاکید درخصوص سودمندی موم عسل |
|
بیشترین میزان مواد آنتی اکسیدان عسل در موم آن قرار دارد . آنتی اکسیدان ها موادی هستند که با خنثی کردند مواد زیانبار در بدن ، در جلوگیری از بروز بیماری ها و انواع سرطان اهمیت بسزایی دارند. بر اساس بررسی های جدید ، موم طبیعی حاوی مقادیر بسیار زیادی از مواد آنتی اکسیدان است و این محصول ، از غنی ترین منابع مواد آنتی اکسیدان در طبیعت است. شواهد نشان می دهد میزان مواد آنتی اکسیدان موجود در عسل ، از میزان این مواد در موم کمتر است و با گرفتن موم از عسل ، آثار سودمند آن کاسته می شود. نقل از: شبکه اینترنتی ایران-ایران / کد خبر: 9721 |
وقتی باجهها مجازی میشوند
دیگر کم کم صفهای طولانی پرداخت و دریافت در بانکها به خاطرهها میپیوندند. این اتفاق در واقع به مدد پررنگ شدن حضور تکنولوژی در خدمات عموميروی میدهد. حالا باید سعی کنیم به جای صف و شعبه با عبارت جدیدی به نام بانکداری مجازی خو بگیریم.
آمار منتشره از سوي صندوق بينالمللي پول حاكي از آن است كه بانكداري مجازي در كشورهاي اتريش، فنلاند، كره، سنگاپور، اسپانيا، سوئد و سوئيس بيشترين كاربرد را داشته است و در اين مناطق بيشتر بانكها خدمات اينترنتي ارائه ميدهند.
هنوز چند سالی نیست که خدمات بانکداری الکترونیکی آن هم به صورت جست و گریخته در کشور همگانی شده و شواهد نشان میدهد که مردم از این شیوه بانکداری استقبال هم کردهاند. در حالی که بانکداری الکترونیک در حال طی روند رشد در کشور است، طی یکي دو سال اخیر بحث جدیدی در زمینه بانکداری به عنوان بانکداری مجازی مطرح شده است که با ابهامات و نواقص فراوانی هم روبه رو است.
در يك بانك مجازي مشتريان و كاربران يكي شده و از طريق اينترنت از خدمات بانكي استفاده مي كنند، نقطه اشتراك اين بانكها يا بانكهاي سنتي حداقل در شروع كار شخصيت حقوقي مستقل، اساسنامه، هيات مديره و سرمايه و نقطه افتراق، داراييهاي فيزيكي شناخته ميشود.
با وجود اظهارات ناقصی که از زبان مسوولان شنیده میشود، همچنان ابهاماتي در خصوص مكانيزم اين بانكها و چگونگي فعاليت آنها در چارچوب بانكداري اسلامي رايج در كشور وجود دارد و اساسا مشخص نيست اين بانكها به صورت مستقل فعاليت خواهند كرد يا در دل بانكهاي موجود و فعال كشور.
بانکداری مجازی، ناقص و مبهم
اولین بار مسوولان بانک مرکزی هنگام تدوین بسته سیاستی – نظارتی در بهار سال 87 ، به تشکیل بانکهای کاملا الکترونیکی اشاره کردند و تاسیس دو بانک مجازی در سال 87 قولی بود که طهماسب مظاهری رییس کل وقت بانک مرکزی در آن بسته داده بود. اما تا سال 88 به غیر از این وعده، خبری از راهاندازی بانک مجازی نشد تا اینکه تقریبا در تیر ماه همان سال و پس از تشكيل نخستين جلسه شوراي پول و اعتبار، اخباري از برخي اعضاي اين شورا مبني بر تصويب ايجاد و تشكيل بانكهاي مجازي با اعتبار700 ميليارد ريال منتشر شد. اخباری ناقص و کوتاه. اخباری که تاکنون هم متولیان سیاستهای پولی و بانکی کشور، اطلاعات دقیقی در خصوص این مصوبه منتشر نکردهاند و شرایط و جزئیات آن به گفته بسیاری از کارشناسان و فعالان بانکی نامعلوم و مبهم است.
شاید تنها تعریفي که از بانکداری مجازی میتوان پیدا کرد از زبان محمود خاوری ، مدیر عامل بانک ملی باشد. به گفته وی بانک مجازی نقش بانكهاي فعلي را خواهند داشت، با اين تفاوت كه با تشكيل اين بانك، به جاي اينكه مشتري به صورت مستقيم به بانك مراجعه كند، به راحتي ميتواند از طريق رايانه شخصي امور بانكي خود را انجام دهد.
اما به باور بسیاری از کارشناسان این تعریف بسیار گنگ و مبهم است؛ چرا که از این تعریف میتوان این گونه برداشت کرد که بانکداری مجازی هم همان بانکداری الکترونیکی است، چرا که بانکداری مجازی هم همانند بانکداری الکترونیکی برخی عملیات بانکی را از طریق رایانه انجام میدهد.
به نظر ميرسد اطلاعاتي كه تاكنون درباره راهاندازي بانك مجازي در كشور منتشر شده ، جوابگوي پرسش كارشناسان در مورد اين بانكها نيست چرا كه سيد عباس موسويان، عضو كارگروه بانكداري بدون ربا نيز، شرايط تاسيس بانكهاي مجازي را در مصوبه شوراي پول و اعتبار نامشخص ميداند و در اين باره اظهار داشته که با توجه به مواردي كه در مصوبه شورای پول و اعتبار ارائه شده اين نتيجه به دست ميآيد كه جزئيات و شرايط اين طرح داراي ابهاماتي است.
در همین زمینه برخی كارشناسان ازجمله جمشيد پژويان، رییس شورای رقابت در گفت و گو با خبرگزاریها در خصوص بانکداری مجازی گفته بود که تشكيل بانكهاي مجازي در شرايط فعلي و باتوجه به روند اجراي فعاليتهاي الكترونيكي آنها غيرضروري است و مسوولان و تصميمگيرندگان پولي و بانكي در درجه اول بايد وضعيت بانكداري الكترونيك سيستم بانكي را بهبود بخشند. به اعتقاد وی زماني ميتوان گفت كه اين تصميم و مصوبه درست است كه سيستم بانكداري الكترونيك كشور با خطاي كم و اطمينان بالايي فعاليت كند. پژویان بر این باور است که با توجه به عدم موفقيت 50 درصد تراكنشها از جانب دستگاههاي خودپرداز، اين طرح، غيراصولي و غيرمنطقي خواهد بود.
پژويان از اين طرح به عنوان يك «تصميم نمايشي» کرده و تصریح میکند که بهتر بود مسوولان پولي و بانكي در ابتدا مساله عمليات بانكداري الكترونيكي موجود را برطرف كرده و درجه اطمينان اين طرح را افزايش دهند و در مرحله بعدي به سراغ اين طرح بروند.
اما در مقابل این انتقاد خسرو سلجوقی، کارشناس حوزه آیتی تشکیل بانکهای مجازی را از نکات ضروری نظام بانکداری میداند و میگوید: وجود بانکداری مجازی نه تنها غیر ضروری نیست، بلکه واجب هم هست و ایران هم باید همچون دیگر کشورها این نوع بانکداری را تجربه کند.
در واقع بانکداری مجازی به کارها سرعت بخشیده و در وقت و هزینهها نیز صرفهجویی میشود. وی در ادامه میافزاید: درست است که تاکنون توضیحات دقیق و کاملی در خصوص نحوه فعالیتهای این نوع بانکداری مطرح نشده است، اما برعکس آنچه از زبان افراد مختلف شنیده میشود بانکداری مجازی با بانکداری الکترونیکی فعلی بسیار متفاوت است. چرا که در بانکداری الکترونیکی کاربر برای راهاندازی برخی سرویسها مثل واگذاری سپرده، درخواست چک و... باید حتما در شعبه بانک حضور پیدا کند، اما در بانکداری مجازی به هیچ وجه کاربر برای دریافت خدمات نیاز به حضور فیزیکی ندارد.
بر اساس شواهد عامل رشد و پیشرفت فعالیتهای الکترونیک و مجازی در هر کشوری به عوامل زیرساختی و پیشرفت سیستمهای اینترنتی آن کشور باز میگردد و این در حالی است که در کشور ما با توجه به شرایط موجود، سیستم زیرساختی آن قدر ضعیف و دچار مشکل است که به نظر ارائه خدمات الکترونیکی در چنین وضعیتی آنچنان که باید موفق به نظر نمیرسد. سلجوقی در این خصوص میگوید: «آنگونه هم که به نظر میآید زیرساختهای کشور برای ارائه خدمات الکترونیکی دچار مشکل نیست. به عنوان مثال روزی که قرار شد اساميپذیرفته شدگان در کنکور از طریق اینترنت اعلام شود بسیاری از مردم و مسوولان این نگرانی را داشتند که با مشکل مواجه شوند که البته این نگرانی هم کاملا درست بود؛ چرا که این طرح در اوایل به دلیل مشکلات پهنای باندی با شکست مواجه شد. اما این شکست و عدم موفقیت مانعی نشد که مسوولان سازمان سنجش از فعالیتهای خود دست بكشند و با برنامه ریزیهای به موقع توانستند مشکلات را حل و دورههای بعدی نه تنها اعلام نتایج بلکه ثبتنام هم از طریق اینترنت صورت گرفت.» به باور وی ترس از مشکلات زیرساختی و نبود پهنای باند کافی نباید مانعی برای فعالیتهای الکترونیکی باشد. در واقع نباید جلوی ارائه خدمات را گرفت، بلکه باید مشکلات زیرساختی و پهنای بندی کشور را حل کرد.
تجربه بانکداری مجازی در ایران
امسال، با وجود آنکه دیگر اسمياز بانکهای مجازی در بسته سیاستی نظارتی نیامده، اما مسوولان بانک مرکزی بیسر و صدا به کارشان ادامه میدهند و دستکم تا به حال برای یک بانک کاملا الکترونیکی موافقت اصولی صادر کردهاند. در واقع موسسان بانک آرین نخستین کسانی بودند که توانستند با عبور از فیلترهای متعدد، موافقت شورای پول و اعتبار را جلب کنند. اگرچه به جز آرین، متقاضیان دیگری همچون امین و پیشگامان کویر یزد نیز با ارائه درخواستهایشان در نوبت رسیدگی برای گرفتن موافقت اصولی شورای پول و اعتبار قرار دارند و چشم انتظار رای شورا هستند.
اما در این میان و تلاش برای گرفتن مجوز راهاندازی بانک مجازی، یکی از بانکهايی که به صورت رسميفعالیتهای مجازی خود را آغاز کرده است، بانک پاسارگاد است. به گفته مسوولان بانک پاسارگاد، بانکداری مجازی این بانک نمونه تکامل یافته بانکداری الکترونیک است که در آن مشتریان و کاربران میتوانند از طریق اینترنت از خدمات بانکی مانند افتتاح سپرده، در خواست صدور انواع کارتهای بانکی، انتقال وجه و... استفاده کنند. محمد جمشید شفیعی، کارشناس بانکداری مدرن بانک پاسارگاد در خصوص سیستم بانک مجازی این بانک میگوید: «در بحث خدمات اینترنتی بانکی ما هم همچون دیگر بانکها خدماتی را به مشتریان عرضه میکردیم که در برخی از این خدمات کاربر برای راهاندازي یا درخواست به راهاندازي حتما در شعبه حضور پیدا میکرد؛ اما با راهاندازي بانکداری مجازی دیگر حتی برای این خدمات هم نیازی به حضور فیزیکی نیست.) به گفته وی، خدماتی همچون افتتاح حساب، تغییر واریز سود، تغییر مقصد سود ، در خواست صدور کارت، درخواست صدور چک بانکی و رمزی و.. از جمله خدمات بانک مجازی پاسارگارد است که شعبههایی است در خود بانک. اما در این میان و به دلیل مجازی بودن و ناشناخته بودن شخصیت بانکی ممکن است برخی مشکلات از جمله کلاهبرداری رخ دهد که به گفته شفیعی بانکهای مجازی با توجه به راهکارهای در نظر گرفته جلوی وقوع آن را خواهند گرفت. شفیعی در توضیح این موضوع اظهار میکند که در این زمینه دو حالت وجود دارد و اینکه مشتری بانک مجازی یا مشتری فیزیکی همان بانک است و یا از یک بانک دیگر برای استفاده از خدمات مجازی آن بانک مراجعه کرده است. اگر مشتری خود بانک باشد میتواند با نام کاربری و رمزی که بانک به او داده است از خدمات مجازی بانک استفاده کند؛ اما اگر از بانک دیگری آمده باشد وقتی فرم درخواستی بانک مجازی را پر کرد باید با کد رهگیری یا کد ملی خود به یکی از شعبههای همان بانک مراجعه کند تا با تصدیق مشخصات واقعیش رمز و نام کاربری استفاده از خدمات مجازی بانک به او داده شود. پس با این اوصاف امکان به وجود آمدن هیچ مشکلی نخواهد بود. در حال حاضر و با توجه به آمارهای منتشر شده به نظر میرسد وضعیت بانکداری الکترونیکی با توجه به مقدمات در نظر گرفته شده، نسبت به گذشته وضعیت بهتر و رو به رشدی را در پی گرفته است. اما راهاندازي بانکهای مجازی هم نیاز به مقدمات فراوانی دارد که بخشی از آن به شبکه مخابراتی و زیرساختهای ارتباطی و اینترنتی باز ميگردد که پس از سالها هنوز نیازمند تقویت و گسترش است.
نقل از روزنامه دنیای اقتصاد - تاريخ چاپ : سه شنبه 11 آبان 1389
قدرت تنفس
کوکیو-ریوکو Kokyu-Ryoku
ترکیب کردن احساس، تنفس و ریتم برای تمرکز قدرت
قدرت تنفس موقعی بوجود می آید که نیروی متمرکز شده در یک نقطه با حریف تماس پیدا می کند. در این مرحله عوامل روحیه و ریتم (زمان سنجی) دارای اهمیت اصلی می باشند. منظور از روحیه چگونگی "خالی یا تهی" شدن می باشد. شما باید احساس اینکه "باید سعی کنم این کار را انجام دهم ... باید آن کار را انجام دهم ..." را از دست بدهید و آرامش و سکوت را جایگزین آن کنید. در این صورت قادر خواهید بود که حرکت افراد دیگر را بخوانید و جریان انرژی را درک کنید. سپس به طور طبیعی احساس خواهید کرد که خط حمله شما چگونه خواهد بود.
به این طریق شما می توانید از سرعت و ریتم های مختلف استفاده کنید، نه با حرکت کردن با سرعت ثابت، بلکه با انتخاب سرعت و ریتمی که کارایی بیشتری با موقعیت بین شما و مهاجم دارد. ریتم، نتیجه طرز تنفس کشیدن خودتان است. با بیرون دادن و درون دادن به موقع نفس، ریتم تنفس بوجود می آید. وقتی که احساس،تنفس و ریتم با هم ترکیب شوند کوکیو-ریوکو یا قدرت تنفس پدید می آید.
برای بدست آوردن قدرت تنفس لازم نیست تمرینات خاصی را انجام دهید، چون قدرت تنفس چیزی است که از درون خودتان بیرون می آید. اگر تمرینات خود را به طور دائم و صحیح انجام دهید، در نهایت متوجه "قدرت تنفس" خود خواهید شد. به محض این که متوجه قدرت تنفس شدید، با ادامه یادگیری آن، استفاده از آن را افزایش خواهید داد، تا جایی که بالاخره این قدرت دائمی خواهد شد. وقتی که این اتفاق حادث شود، چیزی را که پرفسور ووشیبا آن را "با جهان یکی شدن" می نامد تجربه خواهید کرد.
برگرفته از کتاب TOTAL AIKIDO the master course, Gozo Shioda
قدرت متمرکز
شوچو ریوکو - Shuchu-Ryoku
قدرتی که با تجمع قدرت تمام قسمت های بدن تشکیل می گردد.
وقتی که از قدرت بدنی خود استفاده می کنیم، به طور طبیعی به نظر می رسد که ما وابسته به قدرت عضلات خود می باشیم. در آیکیدو، قدرت ران ها، پاها، شکم و همه قسمت های بدن به یکیدیگر می پیوندند و در یک نقطه متمرکز می شوند. این نقطه چه دست، شانه یا آرنج باشد می تواند قدرتی خیلی بیشتر از عضلات این نواحی به تنهایی باشد. این قدرت شوجو-ریوکو یا قدرت متمرکز نامیده می شود.
اگر بدن به طور غیرمتمرکز حرکت کند قدرتی تشکیل نخواهد شد. با استفاده از شوجو-ریوکو می توان قدرت تمام قسمت های مختلف بدن را به یک نقطه بدن فرستاد. اگر سرعت انتقال قدرت یک قسمت از بدن سریع و یا آهسته باشد این کار صورت نمی پذیرد. اگر تمام بدن در حالیکه حرکت می کند منسجم باشد، قدرت متمرکز شده در یک نقطه خواهد بود. (شوچو-ریوکو به عبارت دیگر چوشین-ریوکو در حد بالا است.)
برای اجرای شوچو- ریوکو نباید روی قسمت فوقانی بدن حساب کرد. اگر از قسمت فوقانی بدن استفاده کنید، جریان انرژی متوقف خواهد شد. بنابراین، برای متمرکز کردن قدرت، باید اطمینان حاصل کنید که بدنتان در حالت آرامش است.
در تکنیک های آیکیدو، به طور کل از طریق این قدرت تمرکز یافته است که قدرت اجرای تکنیک ها بوجود می آید. منظور از یاد گرفتن تکنیک های پایه قدرت، ایجاد شوچو-ریوکو می باشد.
رمز تمرکز کردن قدرت در انگشت شست پا می باشد. وقتی که شست پا را روی زمین قرار می دهید، نیرو به داخل ران ها انتقال می یابد. سپس می توانید جهش سریع زانوها را به این نیرو اضافه کنید. اگر این حرکات با هم انجام گیرند نیروی زیادی تشکیل خواهد شد. به همین خاطر افزایش قدرت شست پاها دارای اهمیت می باشد، برای مثال شست پا در اجرای تکنیک های زانو زدن مهم می باشد.
برگرفته از کتاب TOTAL AIKIDO the master course, Gozo Shioda
معرفی کتاب
Management information systems, O'Brien, James A.
این کتاب یکی از منابع به روز در زمینه سیستم های اطلاعاتی مدیریت می باشد.
لینک ها در ادامه مطلب
ادامه مطلب...
با بالا رفتن سن٫ عضلات شما ضعیف می شوندو دیگر قدرت کشیدن حریف را نخواهید داشت. در نهایت قدرت بدن محدودیتی دارد٫ حتی اگر بدن خود را به خوبی پرورش داده باشید. به همین دلیل پروفسور ووشیبا می گوید قدرت نهایی از قدرت تنفس می آید و تاثیر آن بر پایه اصول طبیعی است.
اگر شخصی با قدرت به سمت شما حمله کرد و شما توانستید قدرت اور را به خود منتقل کنید٫ احتیاجی به تلاش نخواهید داشت. (استفاده از نیروی خط مرکز بدن)
بنیانگذار آیکیدو پروفسور موریهه ووشیبا
قدرت حاصل از نیروی خط مرکز بدن Chushin-Ryoku
یکی از اصول پایه آیکیدو مستقیم نگهداشتن مرکز بدن در یک خط می باشد. اکثر مردم حتی اگر بخواهند به طور مستقیم بایستند٫ مرکز بدنشان در یک خط قرار نمی گیرد. حتی وقتی که ما تمرکز خود را روی مستقیم نگهداشتن مرکز بدن خود در یک خط مستقیم می گذاریم بلافاصله بعد از حرکت کردن دوباره آن را از دست می دهیم. اگر چنین اتفاقی انجام گیرد، هدف آیکیدو که افزایش قدرت تنفس می باشد غیر ممکن می گردد.
اگر ما بتوانیم به هر طرف که حرکت می کنیم مرکز بدن خود را محکم نگهداریم، قدرت را به آن طرف متمرکز خواهیم کرد. با استفاده از تمرکز این قدرت می توانیم قدرت طرز قرار گرفتن، تمرکز و قدرت تنفس خود را افزایش دهیم.
وقتی که قدرت شما در خط مرکزی بدن متمرکز شده باشد، می توانید مرکز ثقل خود را حفظ کنید، حتی اگر بر روی یک پا ایستاده باشید.
اولین و ضروری ترین تمرین برای افزایش قدرت متمرکز شده (KAMAE) است. به محض اینکه توانستید مرکز بدن خود را در کامائه ثابت نگهدارید، می توانید در هنگام اجرای تکنیک آن را باقی نگهدارید.
برگرفته از کتاب TOTAL AIKIDO the master course, Gozo Shioda
What is Aikido?
Aikido is an art of self-defense which emphasizes good body movement, throws, and joint locks. When using Aikido properly, violent aggression can be neutralized swiftly and cleanly so that effective self-defense is possible without inflicting injury.
Aikido is more than a physical art, though. Into its techniques are woven elements of philosophy, psychology, and dynamics. It is a way of life that unifies life energy, ki, a way of being in harmony with one's environment and centered within oneself. At its highest levels, it is an effective discipline for the development, integration, and utilization of all of one's powers -mental as well as physical.
آیکیدو چیست؟
آیکیدو یکی از هنر های دفاع شخصی است که مبتنی بر حرکت های بدن، پرتاب ها و قفل مفاصل است. هنگام که از آیکیدو بدرستی استفاده شود، خشونت را به سرعت خنثی می کند به طوری که می توان بدون صدمه و بی رحمی به طور موثر از خود دفاع کرد.
آیکیدو بیش از یک هنر فیزکی است. تکنیک های آن از عناصر فلسفه، روانشناسی و علم حرکت شناسی ساخته شده است. این شیوه یکپارچه انرژی زندگی، KI، راهی برای هماهنگی با محیط و محور در درون خود است. در بالاترین سطح، یک نظم و انضباط موثر برای توسعه، ادغام شدن و استفاده از تمام قدرت روحی و فیزکی است.
(( كساني كه در مبارزه مهارت دارند خشمگين نمي شوند آنهايي كه دربرون مهارت دارند متاسف نمي شوند بنابراين دانا قبل از مبارزه مي برد در حاليكه نادان مبارزه مي كند تا ببرد))
برگرفته از تعالیم بنیانگذار و استاد بزرگ آیکیدو ، موریهه ووشیبا
1- تعريف فناوري اطلاعات
فناوري اطلاعات عبارتست از كاربرد رايانهها و ديگر فناوريها براي كار با اطلاعات. در اينجا هر گونه فناوري اعم از هر گونه وسيله يا تكنيك مد نظر است. عموماً در فناوري اطلاعات به اشتباه، كار با اطلاعات تنها از طريق فناوريهاي رايانه و ارتباطات و محصولات مرتبط مد نظر قرار گرفته است. بايد توجه داشت كه واژه فناوري عبارتست از مطالعه چگونگي استفاده از ساختههاي بشري در دستيابي به اهداف و مقاصدي مانند ارائه محصولات و خدمات؛ اين واژه تنها به خود مصنوعات بشري اشاره نميكند.
2- كاربردهاي فناوري اطلاعات
(1) سيستمهاي اطلاعات
(2) كار با رايانه به صورت شخصي
(3) علم و پژوهش
(4) كنترل فرايند يا وسيله
(5) آموزش
(6) طراحي با كمك رايانه2
(7) هوش مصنوعي
3- سيستم اطلاعات و فناوري اطلاعات
يك سيستم اطلاعات سيستمي براي پردازش، ذخيره، تحليل، و اشاعه اطلاعات در دستيابي به يك مقصود مشخص است. سيستم اطلاعات حتماً نبايد رايانهاي باشد يا از ديگر فناوريها استفاده كند اگر چه امروزه استفاده از رايانه در سيستمهاي اطلاعات گريزناپذير است. يك كابينت نگهداري پروندهها يك سيستم اطلاعات در شكل ابتدايي است. سيستمهاي اطلاعات حوزهاي متفاوت از فناوري اطلاعات است اگر چه هر دو با اطلاعات سر و كار دارند.
اگر طبق تعريف سيستمهاي اطلاعات، فرايندهاي جمعآوري، سازماندهي، ذخيره، بازيابي و اشاعه اطلاعات مد نظر باشد آنگاه سيستمهاي اطلاعات حوزهاي وسيعتر از فناوري اطلاعات است چرا كه فناوري اطلاعات به نحوه استفاده از فناوريها در انجام فرايندهاي فوق معطوف ميشود در حاليكه سيستمهاي اطلاعات به چيستي و چگونگي، مسائل و ابعاد سياسي، اقتصادي، فني و ملاحظات امكانپذيري، طراحي و مديريت سيستم موردنياز ميپردازد. اگر خود را محدود به سيستم هاي اطلاعات نكنيم آنگاه سيستم هاي اطلاعات و فناوري اطلاعات دو حوزه جدا از هم هستند.
4- فناوري اطلاعات و علوم رايانه
تفاوتهاي فناوري اطلاعات و علوم رايانه را ميتوان در دو سطح حرفهاي و آموزشي به شكل زير بيان كرد:
4-1- سطح حرفهاي
(1) متخصصان علوم رايانه به ساخت و تعميم فناوري تمايل دارند در حاليكه فناوران اطلاعات به كاربرد فناوري در حل مسائل واقعي علاقهمندند.
(2)متخصصان علوم رايانه معطوف به خود رايانه هستند و اينكه چگونه كار ميكند در حاليكه فناوران اطلاعات به رايانه به عنوان ابزاري براي حل مسائل نگاه ميكنند.
(3) فناوران اطلاعات نياز به فناوري را تعيين ميكنند در حاليكه متخصصان علوم رايانه فناوري مورد نياز را توليد ميكنند.
4-2- سطح آموزشي
(1) در علوم رايانه تأكيد بيشتري نسبت به فناوري اطلاعات بر برنامهنويسي است.
(2) فناوران اطلاعات نرمافزارهاي كاربردي توليد ميكنند اما سبك برنامهنويسي متفاوت از علوم رايانه است. پروژه فناوري اطلاعات عموماً شامل كنار هم قراردادن اجزاء در محيط برنامهنويسي سطح بالا و ايجاد رابط كاربر براي كار با آن اجزاست. نرم افزارهاي متخصصان علوم رايانه شامل برنامههاي بزرگتر است كه به شكل سنتي نوشته ميشوند و تمركز بر معماري نرمافزار و موضوعات الگوريتمي است.
(3) علوم كامپيوتر به رياضيات بيشتر وابسته است چرا كه تعميم فناوري هاي توليد شده نيازمند يك پايه رياضي است.
(4) برنامه آموزشي علوم كامپيوتر عميقتر است از اين جهت كه پيشزمينههاي بيشتري براي سطوح متوسط و پيشرفته ميخواهد. فناوري اطلاعات پيشزمينه كمعمقتري ميخواهد كه از اين طريق امكان انتقال دانشجويان به رشته فناوري اطلاعات از ديگر رشتههاي اصلي را امكانپذير ميسازد.
Neuro-Fuzzy and Soft Computing: A Computational Approach to Learning and Machine Intelligence, Jyh-Shing Roger Jang , Chuen-Tsai Sun , Eiji Mizutani
هوش مصنوعی چیست ؟
« هوش مصنوعی، دانش ساختن ماشین ها یا برنامههای هوشمند است. » همانگونه كه از تعریف فوق-كه توسط یكی از بنیانگذاران هوش مصنوعی ارائه شده است- برمیآید،حداقل به دو سؤال باید پاسخ داد:
1ـ هوشمندی چیست؟
2ـ برنامههای هوشمند، چه نوعی از برنامهها هستند؟تعریف دیگری كه از هوش مصنوعی میتوان ارائه داد به قرار زیر است:
« هوش مصنوعی، شاخهایست از علم كامپیوتر كه ملزومات محاسباتی اعمالی همچون ادراك (Perception)، استدلال(reasoning) و یادگیری(learning) را بررسی كرده و سیستمی جهت انجام چنین اعمالی ارائه میدهد.»و در نهایت تعریف سوم هوش مصنوعی از قرار زیر است:
«هوش مصنوعی، مطالعه روشهایی است برای تبدیل كامپیوتر به ماشینی كه بتواند اعمال انجام شده توسط انسان را انجام دهد.» به این ترتیب میتوان دید كه دو تعریف آخر كاملاً دو چیز را در تعریف نخست واضح كردهاند.
1ـ منظور از موجود یا ماشین هوشمند چیزی است شبیه انسان.
2ـ ابزار یا ماشینی كه قرار است محمل هوشمندی باشد یا به انسان شبیه شود، كامپیوتر است. هر دوی این نكات كماكان مبهم و قابل پرسشند. آیا تنها این نكته كه هوشمندترین موجودی كه میشناسیم، انسان است كافی است تا هوشمندی را به تمامی اعمال انسان نسبت دهیم؟ حداقل این نكته كاملاً واضح است كه بعضی جنبههای ادراك انسان همچون دیدن و شنیدن كاملاً ضعیفتر از موجودات دیگر است. علاوه بر این، كامپیوترهای امروزی با روشهایی كاملاً مكانیكی(منطقی) توانستهاند در برخی جنبههای استدلال، فراتر از تواناییهای انسان عمل كنند. بدین ترتیب، آیا میتوان در همین نقطه ادعا كرد كه هوش مصنوعی تنها نوعی دغدغه علمی یا كنجكاوی دانشمندانه است و قابلیت تعمق مهندسی ندارد؟(زیرا اگر مهندسی، یافتن روشهای بهینه انجام امور باشد، به هیچ رو مشخص نیست كه انسان اعمال خویش را به گونهای بهینه انجام میدهد). به این نكته نیز باز خواهیم گشت. اما همین سؤال را میتوان از سویی دیگر نیز مطرح ساخت، چگونه میتوان یقین حاصل كرد كه كامپیوترهای امروزین، بهترین ابزارهای پیادهسازی هوشمندی هستند؟
رؤیای طراحان اولیه كامپیوتر از بابیج تا تورینگ، ساختن ماشینی بود كه قادر به حل تمامی مسائل باشد، البته ماشینی كه در نهایت ساخته شد(كامپیوتر) به جز دسته ای خاص از مسائلقادر به حل تمامی مسائل بود. اما نكته در اینجاست كه این «تمامی مسائل» چیست؟ طبیعتاً چون طراحان اولیه كامپیوتر، منطقدانان و ریاضیدانان بودند، منظورشان تمامی مسائل منطقی یا محاسباتی بود. بدین ترتیب عجیب نیست، هنگامی كه فوننیومان سازنده اولین كامپیوتر، در حال طراحی این ماشین بود، كماكان اعتقاد داشت برای داشتن هوشمندی شبیه به انسان، كلید اصلی، منطق(از نوع به كار رفته در كامپیوتر) نیست، بلكه احتمالاً چیزی خواهد بود شبیه ترمودینامیك!
به هرحال، كامپیوتر تا به حال به چنان درجهای از پیشرفت رسیده و چنان سرمایهگذاری عظیمی برروی این ماشین انجام شده است كه به فرض این كه بهترین انتخاب نباشد هم، حداقل سهلالوصولترین و ارزانترین و عمومیترین انتخاب برای پیادهسازی هوشمندیست.
بنابراین ظاهراً به نظر میرسد به جای سرمایهگذاری برای ساخت ماشینهای دیگر هوشمند، میتوان از كامپیوترهای موجود برای پیادهسازی برنامههای هوشمند استفاده كرد و اگر چنین شود، باید گفت كه طبیعت هوشمندی ایجاد شده حداقل از لحاظ پیادهسازی، كاملاً با طبیعت هوشمندی انسانی متناسب خواهد بود، زیرا هوشمندی انسانی، نوعی هوشمندی بیولوژیك است كه با استفاده از مكانیسمهای طبیعی ایجاد شده، و نه استفاده از عناصر و مدارهای منطقی. در برابر تمامی استدلالات فوق می توان این نكته را مورد تاُمل و پرسش قرار داد كه هوشمندی طبیعی تا بدان جایی كه ما سراغ داریم، تنها برمحمل طبیعی و با استفاده از روش های طبیعت ایجاد شده است. طرفداران این دیدگاه تا بدانجا پیش رفتهاند كه حتی ماده ایجاد كننده هوشمندی را مورد پرسش قرار داده اند، كامپیوتر از سیلیكون استفاده می كند، در حالی كه طبیعت همه جا از كربن سود برده است. مهم تر از همه، این نكته است كه در كامپیوتر، یك واحد كاملاً پیچیده مسئولیت انجام كلیه اعمال هوشمندانه را بعهده دارد، در حالی كه طبیعت در سمت و سویی كاملاً مخالف حركت كرده است. تعداد بسیار زیادی از واحدهای كاملاً ساده (بعنوان مثال از نورونهای شبكه عصبی) با عملكرد همزمان خود (موازی) رفتار هوشمند را سبب می شوند. بنابراین تقابل هوشمندی مصنوعی و هوشمندی طبیعی حداقل در حال حاضر تقابل پیچیدگی فوق العاده و سادگی فوق العاده است. این مساُله هم اكنون كاملاً به صورت یك جنجال(debate) علمی در جریان است.
در هر حال حتی اگر بپذیریم كه كامپیوتر در نهایت ماشین هوشمند مورد نظر ما نیست، مجبوریم برای شبیهسازی هر روش یا ماشین دیگری از آن سود بجوییم.
تاریخ هوش مصنوعی
هوش مصنوعی به خودی خود علمی است كاملاً جوان. در واقع بسیاری شروع هوش مصنوعی را 1950 می دانند زمانی كه آلن تورینگ مقاله دورانساز خود را در باب چگونگی ساخت ماشین هوشمند نوشت (آنچه بعدها به تست تورینگ مشهور شد) تورینگ درآن مقاله یك روش را برای تشخیص هوشمندی پیشنهاد میكرد. این روش بیشتر به یك بازی شبیه بود.
فرض كنید شما در یك سمت یك دیوار (پرده یا هر مانع دیگر) هستید و به صورت تله تایپ باآن سوی دیوار ارتباط دارید و شخصی از آن سوی دیوار از این طریق با شما در تماس است. طبیعتاً یك مكالمه بین شما و شخص آن سوی دیوار میتواند صورت پذیرد. حال اگر پس از پایان این مكالمه، به شما گفته شود كه آن سوی دیوار نه یك شخص بلكه (شما كاملاً از هویت شخص آن سوی دیوار بیخبرید) یك ماشین بوده كه پاسخ شما را میداده، آن ماشین یك ماشین هوشمند خواهد بود، در غیر این صورت(یعنی در صورتی كه شما در وسط مكالمه به مصنوعی بودن پاسخ پی ببرید) ماشین آن سوی دیوار هوشمند نیست و موفق به گذراندن تست تورینگ نشده است. باید دقت كرد كه تورینگ به دو دلیل كاملاً مهم این نوع از ارتباط(ارتباط متنی به جای صوت) را انتخاب كرد. اول این كه موضوع ادراكی صوت را كاملاً از صورت مساُله حذف كند و این تست هوشمندی را درگیر مباحث مربوط به دریافت و پردازش صوت نكند و دوم این كه بر جهت دیگری هوش مصنوعی به سمت نوعی از پردازش زبان طبیعی تاكید كند.
در هر حال هر چند تاكنون تلاشهای متعددی در جهت پیاده سازی تست تورینگ صورت گرفته مانند برنامه Eliza و یا AIML (زبانی برای نوشتن برنامههایی كه قادر به chat كردن اتوماتیك باشند) اما هنوز هیچ ماشینی موفق به گذر از چنین تستی نشده است.
همانگونه كه مشخص است، این تست نیز كماكان دو پیش فرض اساسی را در بردارد:
1ـ نمونه كامل هوشمندی انسان است.
2ـ مهمترین مشخصه هوشمندی توانایی پردازش و درك زبان طبیعی است. درباره نكته اول به تفصیل تا بدین جا سخن گفته ایم؛ اما نكته دوم نیز به خودی خود باید مورد بررسی قرارگیرد. این كه توانایی درك زبان نشانه هوشمندی است تاریخی به قدمت تاریخ فلسفه دارد. از نخستین روزهایی كه به فلسفه(Epistemology) پرداخته شده زبان همیشه در جایگاه نخست فعالیتهای شناختی قرار داشته است. از یونانیان باستان كه لوگوس را به عنوان زبان و حقیقت یكجا به كار میبردند تا فیلسوفان امروزین كه یا زبان را خانه وجود میدانند، یا آن را ریشه مسائل فلسفی میخوانند؛ زبان، همواره شاُن خود را به عنوان ممتازترین توانایی هوشمندترین موجودات حفظ كرده است. با این ملاحظات میتوان درك كرد كه چرا آلن تورینگ تنها گذر از این تست متظاهرانه زبانی را شرط دستیابی به هوشمندی میداند. تست تورینگ اندكی كمتر از نیمقرن هوش مصنوعی را تحت تاُثیر قرار داد اما شاید تنها در اواخر قرن گذشته بود كه این مسئله بیش از هر زمان دیگری آشكار شد كه متخصصین هوش مصنوعی به جای حل این مسئله باشكوه ابتدا باید مسائل كماهمیتتری همچون درك تصویر (بینایی ماشین) درك صوت و… را حل كنند.به این ترتیب با به محاق رفتن آن هدف اولیه، اینك گرایشهای جدیدتری در هوش مصنوعی ایجاد شدهاند. در سالهای آغازین AI تمركز كاملاً برروی توسعه سیستمهایی بود كه بتوانند فعالیتهای هوشمندانه(البته به زعم آن روز) انسان را مدل كنند، و چون چنین فعالیتهایی را در زمینههای كاملاً خاصی مانند بازیهای فكری، انجام فعالیتهای تخصصی حرفهای، درك زبان طبیعی، و…. میدانستند طبیعتاً به چنین زمینههایی بیشتر پرداخته شد.
در زمینه توسعه بازیها، تا حدی به بازی شطرنج پرداخته شد كه غالباً عدهای هوش مصنوعی را با شطرنج همزمان به خاطر میآورند. مككارتی كه پیشتر اشاره شد، از بنیانگذاران هوش مصنوعی است این روند را آنقدر اغراقآمیز میداند كه میگوید:
«محدود كردن هوش مصنوعی به شطرنج مانند این است كه علم ژنتیك را از زمان داروین تا كنون تنها محدود به پرورش لوبیا كنیم.» به هر حال دستاورد تلاش مهندسین و دانشمندان در طی دهههای نخست را میتوان توسعه تعداد بسیار زیادی سیستمهای خبره در زمینههای مختلف مانند پزشكی عمومی، اورژانس، دندانپزشكی، تعمیرات ماشین،….. توسعه بازیهای هوشمند، ایجاد مدلهای شناختی ذهن انسان، توسعه سیستمهای یادگیری،…. دانست. دستاوردی كه به نظر میرسد برای علمی با كمتر از نیم قرن سابقه قابل قبول به نظر میرسد.
افقهای هوش مصنوعی در 1943،Mcclutch (روانشناس، فیلسوف و شاعر) و Pitts (ریاضیدان) طی مقالهای، دیدههای آن روزگار درباره محاسبات، منطق و روانشناسی عصبی را تركیب كردند. ایده اصلی آن مقاله چگونگی انجام اعمال منطقی به وسیله اجزای ساده شبكه عصبی بود. اجزای بسیار ساده (نورونها) این شبكه فقط از این طریق سیگنال های تحریك (exitory) و توقیف (inhibitory) با هم درتماس بودند. این همان چیزی بود كه بعدها دانشمندان كامپیوتر آن را مدارهای (And) و (OR) نامیدند و طراحی اولین كامپیوتر در 1947 توسط فون نیومان عمیقاً از آن الهام میگرفت. امروز پس از گذشته نیمقرن از كار Mcclutch و Pitts شاید بتوان گفت كه این كار الهام بخش گرایشی كاملاً پویا و نوین در هوش مصنوعی است. پیوندگرایی (Connectionism) هوشمندی را تنها حاصل كار موازی و همزمان و در عین حال تعامل تعداد بسیار زیادی اجزای كاملاً ساده به هم مرتبط میداند. شبكههای عصبی كه از مدل شبكه عصبی ذهن انسان الهام گرفتهاند امروزه دارای كاربردهای كاملاً علمی و گسترده تكنولوژیك شدهاند و كاربرد آن در زمینههای متنوعی مانند سیستمهای كنترلی، رباتیك، تشخیص متون، پردازش تصویر،… مورد بررسی قرار گرفته است.
علاوه بر این كار بر روی توسعه سیستمهای هوشمند با الهام از طبیعت (هوشمندیهای ـ غیر از هوشمندی انسان) اكنون از زمینههای كاملاً پرطرفدار در هوش مصنوعی است. الگوریتم ژنیتك كه با استفاده از ایده تكامل داروینی و انتخاب طبیعی پیشنهاد شده روش بسیار خوبی برای یافتن پاسخ به مسائل بهینه سازیست. به همین ترتیب روشهای دیگری نیز مانند استراتژیهای تكاملی نیز (Evolutionary Algorithms) در این زمینه پیشنهاد شده اند. دراین زمینه هر گوشهای از سازو كار طبیعت كه پاسخ بهینهای را برای مسائل یافته است مورد پژوهش قرار میگیرد. زمینههایی چون سیستم امنیتی بدن انسان (Immun System) كه در آن بیشمار الگوی ویروسهای مهاجم به صورتی هوشمندانه ذخیره میشوند و یا روش پیدا كردن كوتاهترین راه به منابع غذا توسط مورچگان (Ant Colony) همگی بیانگر گوشههایی از هوشمندی بیولوژیك هستند. گرایش دیگر هوش مصنوعی بیشتر بر مدل سازی اعمال شناختی تاُكید دارد (مدل سازی نمادین یا سمبولیك) این گرایش چندان خود را به قابلیت تعمق بیولوژیك سیستمهای ارائه شده مقید نمیكند. CASE-BASED REASONING یكی از گرایشهای فعال در این شاخه میباشد. بعنوان مثال روند استدلال توسط یك پزشك هنگام تشخیص یك بیماری كاملاً شبیه به CBR است به این ترتیب كه پزشك در ذهن خود تعداد بسیار زیادی از شواهد بیماریهای شناخته شده را دارد و تنها باید مشاهدات خود را با نمونههای موجود در ذهن خویش تطبیق داده، شبیهترین نمونه را به عنوان بیماری بیابد. به این ترتیب مشخصات، نیازمندیها و تواناییهای CBR به عنوان یك چارچوب كلی پژوهش در هوش مصنوعی مورد توجه قرارگرفته است.
البته هنگامی كه از گرایشهای آینده سخن میگوییم، هرگز نباید از گرایشهای تركیبی غفلت كنیم. گرایشهایی كه خود را به حركت در چارچوب شناختی یا بیولوژیك یا منطقی محدود نكرده و به تركیبی از آنها میاندیشند. شاید بتوان پیشبینی كرد كه چنین گرایشهایی فرا ساختارهای (Meta –Structure) روانی را براساس عناصر ساده بیولوژیك بنا خواهند كرد.
Jon Mccarthy
NP-Complete Problems
Von Neumen
Artificial Intelligence Markup Language
برگرفته از سایت www.srco.ir
مسائل دنیای واقعی به طور معمول ساختار پیچیده ای دارند که به دلیل وجود ابهام و عدم قطعیت در تعریف و درک آن ها است. از زمانی که انسان توانست فکر کند همواره با ابهام در مسائل مختلف اجتماعی٫ تکنیکی و اقتصادی مواجه بوده است. حتی اختراع کامپوتر و توسعه کاربردی آن در تحلیل مسائل دنیای واقعی نیز نتوانست مشکل ابهام و عدم قطعیت را حل نماید.
در بیان و تحلیل کامل یک مساله نیاز به اطلاعات کافی و دقیق است٫ حال اگر به دلایل مختلف اطلاعات کافی و دقیق در دسترس نباشد چه باید کرد؟ پاسخ اسن سوال بهره گیری از طرفیت استدلال تقریبی انسان است٫ قابلیتی که کامپیوتر از آن بی بهره است. انسان علیرغم اطلاعات نا دقیق و ناکلفی در مواجهه با مسائل پیچیده دنیای واقعی٫ رفتار و ماهیت سیستم را به طور تقریبی درک و تحلیل می نماید حال سوال اصلی این است: آیا راهی وجود دارد که کامپیوتر نیز همانند انسان بتواند به طور تقریبی مسائل را با اطلاعات نادقیق و ناکافی درک و تحلیل نماید؟ برای پاسخ به این سوال٫ به اصل ناسازگاری پرفسور لطفی زاده که در سال ۱۹۷۳ مطرح گردید٫ توجه نمایید: هر چه میزان آگاهی از یک سیستم افزایش یابد پیچیدگی سیستم کاهش یافته و دقت درک و تحلیل سیستم افزایش می یابد. زمانی که پیچیدگی سیستم کاهش یابد٫ دقت روش مدل سازی افزایش یافته و لذا ابزار مفیدی برای تحلیل سیستم مهیا می شود.
برای سیستم هایی که پیچیدگی آنها کم و عدم قطعیت نیز ناچیز است می توان با استفاده از معادلات ریاضی ماهیت و رفتار سیستم را به طور دقیق مدل سازی و تحلیل کرد. برای سیستم هایی که پیچیدگی آنها کمی بیشتر است و عدم قطعیت نیز به طور نسبی زیاد است دیگر نمی توان تحلیل دقیق و قطعی از سیستم داشت. در این سیستم ها امکان استفاده از روش های ابتکاری مدرن مانند شبکه عصبی و هوش مصنوعی وجود دارد. در شبکه های عصبی به دلیل قابلیت یادگیری سیستم٫ عدم قطعیت به مرور کاهش یافته و قابلیت تحلیل موثر سیستم افزایش می یابد. سرانجام برای سیستم هایی با پیچیدگی بالا و عدم قطعیت طیاد که اطلاعات کافی و دقیقی نیز در دسترس نیست رویکرد استدلال تقریبی فازی مطرح می شود که به سیستم های فازی معروف هستند. ورودی سیستم های فازی می توانند اطلاعات نادقیق (فازی) باشند و پردازش های سیستم نیز با بهره گیری از استدلال تقریبی و به طور فازی انجام می شوند.
پرفسور لطفی زاده در سال ۱۹۶۵ برای اولین بار با معرفی نظریه مجموعه های فازی مقدمات مدل سازی اطلاعات نادقیق و استدلال تقریبی با معادله های ریاضی را فراهم نمود که در نوع خود تحولی عظیم در ریاضیات و منطق کلاسیک بوجود آورد. ایده نظریه مجموعه های فازی با این عبارت توسط پرفسور لطفی زاده مطرح شد: "ما نیازمند یک نوع دیگری از ریاضیات هستیم تا بتوانیم ابهامات و عدم دقت رویدادها را مدل سازی نماییم٫ مدلی که متفاوت از نظریه احتمالات است." لذا نظریه فازی برای بیان و تشریح عدم قطعیت و عدم دقت در رویدادها به کار می رود که براساس منطق چند ارزشی بوجود آمده است.
انسان برای بیان ابهام و عدم دقت در رویدادهای روزمره از کلام های مختلفی که عموما با "تقریبا" و "حدودا" همراه است٫ استفاده می کند. به عنوان مثال فرض کنید قرار است در خصوص میزان آب موجود در یک لیوان اظهار نظر کنید. اگر لیوام کاملا خالی باشد خواهید گفت لیوان خالی است. حال اگر به اندازه یک یا چند قطره آب داخل لیوان باشد چه می گویید؟ احتمالا خواهید گفت: لیوان تقریبا خالی است یا این که مقدار بسیار کمی آب داخل لیوان است یا عبارت کلامی دیگر که به صورت نادقیق میزان آب را بیان می کند. برای سایر حالات میزان آب در لیوان نیز عبارات کلامی نادقیق می توانذ به کار رود. مانند این که بگوییم حدودا نصف لیوان پر است یا این که لیوان تقریبا پر است.
نظریه احتمال یکی از روش های سنتی برای بیان عدم قطعیت با مدل ریاضی است. ماهیت عدم قطعیت با توجه به مساله مورد بررسی می بایست توسط تحلیل گر مشخص شود. زیرا عدم اطمینان می تواند ناشی از "شانس (تصدفی بودن)"٫ "ابهام"٫ "کمبود دانش و آگاهی" یا "از عدم دقت" باشد.
نظریه احتمال برای پیش بینی نتیجه یک رویداد تصادفی در آینده به کار می رود. رویدادی که در آینده قرار است اتفاق بیافتد و نتیجه آن در حال حاضر مشخص نیست. در واقع نظریه احتمال به رویدادهای تصادفی مرتبط است. این در حالی است که فازی به "بی دقتی" و مفاهیم نا دقیق که در زبان طبیعی به کار می روند مرتبط است و همیشه با یک رویداد همراه نیست. در واقع نطریه فازی٫ عذم قطعیت غیر تصادفی را پشتیبانی می کند.
در برخی از مواقع عدم قطعیت هر دو مورد احتمالی و فازی را شامل می شود. به عنوان مثال به این جمله٫ "فردا با احتمال زیاد هوا کمی تا قسمتی بارانی خواهد بود" توجه نمایید. در این جمله عبارت "کمی تا قسمتی" ناشی از عدم دقت است. در حالی که "احتمال" شانس وقوع حالت مورد نظر را پیش بینی می کند. البته عبارت "احتمال زیاد" نیز نادقیق بوده و مفهوم فازی دارد٫ زیرا دقیقا مشخص نیست که "احتمال زیاد" چه دامنه ای از احتمال را در بر می گیرد.
موارد بسیار زیادی وجود دارد که برای مدل سازی آنها ناگزیر مفاهیم احتمالی و فازی به طور توام وارد مدل می شوند و اخیرا یکی از زمینه های تحقیقاتی و کاربردی مطرح ترکیب این مفاهیم در مدل سازی و تحلیل است.
با این مقدمه می توان چنین نتیجه کیری کرد: جایی که پیچیدگی سیستم در حدی است که نمی توان با دقت و صراحت در مورد پارامترها٫ مشخصه ها و رفتار سیستم قضاوت کرد٫ مفهوم فازی جهت مذل سازی و تحلیل مطرح می شود.
طبقه بندی عمومی نظریه فازی
ریاضیات فازی: شامل مجموعه های فازی و عملیات ریاضی مرتبط با آنها است. در مجموعه های کلاسیک٫ حد و مرز مجموعه به طور نادقیق و قطعی تعریف می شود. در مجموعه های کلاسیک٫ یک عنصر یا قطعا عضو مجموعه هست یا قطعا عضو مجموعه نیست. لذا فرض اساسی در مجموعه های کلاسیک تعریف دقیق و قطعی حد و مرز مجموعه است و عضویت عناصر در مجموعه نیز دو حالت بیشتر ندارد. یک عنصر یا عضوی از مجموعه هست یا نیست. اما موارد بسیاری در عمل وجود دارد که تعریف حد و مرز دقیق و قطعی برای مجموعه امکان پذیر نیست. به عنوان مثال برای مجموعه افراد چاق نمی توان حد و مرز مشخصی تغریف کرد٫ زیرا به طور دقیق نمی توان بر چاق بودن و یا نبودن یک شخص قضاوت کرد. لذا نیاز به مجموعه ای داریم که محدوده آن منعطف و به طور تقریبی (نادقیق) تعریف شود. به این نوع مجموعه٫ مجموعه فازی گفته می شود. عضویت عناصر در مجموعه های فازی نیز با درجه عضویت که عددی بین صفر و یک است٫ بیان می شود.
منطق فازی: در ولقع تکامل یافته و عمومی شده منطق کلاسیک است. در منطق کلاسیک که منطق دو ارزشی است هر گزاره می تواند درست یا نادرست باشد. در حالی که در منطق فازی که منطق چند ارزشی است و ارزش درستی هر گزاره می تواند عددی بین صفر و یک باشد. لذا قضاوت تقریبی و نادقیق با به کارگیری منطق فازی ممکن می شود.
سیستم های فازی: سیستم هایی هستند که اطلاعات ورودی آن می تواند به صورت نادقیق باشد٫ یعنی اطلاعات ورودی یک سیستم فازی به صورت مجموعه های فازی یا اعداد فازی خواهند بود. از سوی دیگر پردازش های یک سیستم فازی می تواند به صورت نادقیق انجام شود. یکی از معروفترین و کاربردی ترین پردازش های نادقیق در سیستم های فازی استفاده از پایگاه قوانین فازی است. در پایگاه قوانین فازی هر قانون با ساختار "اگر - آنگاه" تعریف می شود.
تصمیم گیری فازی: حالت عمومی شده تصمیم گیری کلاسیک است. در تصمیم گیری کلاسیک٫ تصمیم بهینه از بین تصمیم های ممکن در مواجهه با محدودیت های مساله و با هدف بهینه کردن تابع مطلوبیت به دست می آید. تابع مطلوبیت٫ پارامترها و محدودیت های مساله در تصمیم گیری کلاسیک٫ قطعی و ذقیق فرض می شوند. در حالی که در تصمیم گیری فازی امکان تعریف نادقیق و تقریبی پارامترها٫ تابع مطلوبیت و محدودیت های مساله وجود دارد. لذا به نظر می رسد هنگامی که با توجه به کمبود دانش٫ تجربه یا اطلاعات نمی توان مساله را به طور دقیق تعریف کرد٫ استفاده از تصمیم گیری فازی می تواند بسیار مفید باشد.
هوش مصنوعی و رباتیک: یکی از مهم ترین کاربردهای نظریه فازی در هوش مصنوعی و رباتیک است که تحول بزرگی در طراحی و ساخت ربات های هوشمند ایجاد کرده است. با بهره گیری از نطریه فازی در طراحی ربات های هوشمند امکان کسب اطلاعات دنیای واقعی توسط ربات ها ایجاد شده و همین طور تحلیل و پردازش فازی امکان عمل و عکس العمل مشابه انسان را به ربات ها می دهد.
برگرفته از مقدمه کتاب:
شوندی٫ حسن٫ نظریه های مجموعه های فازی و کاربرد آن در مهندسی صنایع و مدیریت٫ تهران: گسترش علوم پایه٫ ۱۳۸۵
سنگاپور یكی از كشورهایی است كه با برنامه ریزی های دقیق و حساب شده و اجرای آنها توانسته با وجود منابع مالی محدود و نداشتن معادن زیاد و درآمد های صادرات مواد كانی، جایگاه ویژه ای را در میان كشورهای در حال رشد و در برخی صنایع حتی بین كشورهای توسعه یافته برای خود رقم بزند. این كشور نسبت به كشورهای مشابه خود در منطقه جنوب شرقی آسیا نیز جهش ویژه ای را از خود نشان داده و سطح زندگی مردم سنگاپور از تمام منطقه بالاتر است. این مطلب كه توسط توسعه تكنولوژی مركز صنایع و معادن تهیه شده به بررسی روند اقتصادی سنگاپور و راه های طی شده جهت رشد ترقی آن می پردازد. |
مجله گسترش صنعت |
Information Systems Strategic Management An Integrated Approach, Steve Clarke
این کتاب یک راهنمای جامع مدیریت استراتژیک سیستم های اطلاعاتی (IS) در شرکت ها و سازمان های تجاری و عمومی (دولتی) است. اغلب اذغام این دو، مدیریت استراتژیک و سیستم های اطلاعاتی ابعاد متفاوت ایجاد می گردد. موضوع مهم نیاز برای مدیریت سیستم های اطلاعاتی به عنوان ترکیبی از مسائل فنی و اجتماعی در چهارچوب سازمانی گسترده است.
استراتژی شرکت ها و دیدگاه (IS) سیستم های اطلاعات استراتژیک و روش های گسترش و توسعه آن در سراسر این کتاب آمده و استفاده و بوجود آوردن یک چهارچوب استراتژیک جدید برای سیستم های اطلاعاتی در پی دارد.
مسائل کلیدی تحت پوشش در این کتاب:
جوهره استراتژیک شرکت های بزرگ
استراتژی (IS) از هر دو دیدگاه عملی و نظری
مسائل (IS) معاصر
مناظره های فنی در مقابل اجتماعی در (IS) و استراتژی شرکت های بزرگ
راه روبه جلو برای استفاده از تفکر استراتژیک در حوزه (IS)
ماهیت یکپارچه از استراتژی شرکت های بزرگ و سیستم های اطلاعاتی به عنوان پایه و اساس IS و مدیریت استراتژیک است.
- ترکیب ویژگی های آموزشی از قبیل مقدمه، فصل ها، خلاصه ها، اهداف آموزش، بررسی و بحث سوالات، موارد تمرین و راهنمای جامع است که این کتاب را منبعی ایده آل برای دانشجویان رشته های سیستم های اطلاعاتی و MBA و درس سیستم های اطلاعات استراتژیک می نماید.
این کتاب در سال 2001 به چاپ رسیده و یک بار ویرایش شده نسخه موجود چاپ اول کتاب است.
Management Information Systems: Managing the Digital Firm - 9th Edition, Kenneth C. Laudon , Jane P. Laudon
برنامه ریزی استراتژیک سیتم ها و فناوری اطلاعاتی (IT/IS) عبارت است از فرایند تشخیص سیستمهای کاربردی مبتنی بر کامپیوتر که سازمان را در اجرای طرحهای کاری وتحقق اهدافش یاری میکند . برنامهریزی استراتژیک مدت زیادی است که به عنوان یک ضرورت برای بهرهبرداری از منابع بالقوه سیستمها و فناوریهای اطلاعاتی شناخته شده است و بررسی یافتههای پژوهشی در این خصوص نشان میدهد که موانع عمدهای بر سر راه چنین برنامهریزیهای استراتژیک وجود دارد. این مقاله سعی دارد ضرورت برنامهریزی توسعهای سیستمها و فناوری های اطلاعاتی برای نوسازی ساختارهای اقتصادی و اجتماعی ایران را مورد تاکید قرار دهد.
امروزه فناوری ارتباطات و اطلاعات یکی از ویژگیهای مهم عصر اطلاعات به شمار میرود که امکان طراحی اشکال جدید سازمانی، سیستم های کنترلی جدید ،باز مهندسی فرایندهای سازمانی و مانند اینها را فراهم ساخته است . (IT/IS) به ما کمک میکند دیوارهایی را فروبریزیم که وظایف، محلهای جغرافیایی و سطوح مدیریتی را از هم جدا میکنند و به ما اجازه میدهد شبکه جدیدی از روابط بین اعضای سازمان به وجود آوریم. در حال حاضر کشورهای جهان از لحاظ به کارگیری سطح فناوری در مراحل مختلف قرار دارند و متناسب با آن از ساخت اجتماعی متفاوتی نیز برخوردار هستند بنابراین ضروری است با برنامهریزی توسعهای مناسب از قابلیتهای سیستمها و فناوریهای اطلاعاتی در نوسازی ساختارهای اقتصادی و اجتماعی کشور خود بکوشیم.
● واکاوی برنامههای توسعه در ایران از منظر برنامه ریزی IS/IT
امروزه در اغلب کشورهای توسعه یافته و در حال توسعه IS/IT یکی از ابزارهای مهم توسعه و پیشرفت محسوب میشود و در برنامههای توسعه اقتصادی ،اجتماعی و فرهنگی از جایگاه ویژهای برخوردار است. از یک طرف، برخی از کشورها مانند سنگاپور با اتخاذ استراتژی پیشگامی به موفقیتهای قابل توجهی دست یافتهاند. همانطور که دروگ (۱۹۹۷) اشاره میکند، هر چند عمر به کارگیری سیستمها و فناوری اطلاعات در سنگاپور زیاد نیست ،اما با اتکا به یک برنامه جامع به سرعت در حال تبدیل شدن به یک برنامه جامع به سرعت در حال تبدیل شدن به یک جزیره هوشمند است و از این رهگذر سطوح بالایی از کارایی، اثر بخشی و کسب مزیت رقابتی را تجربه کرده است. از طرف دیگر در کشورهایی مانند ایران به دلیل شرایط خاص، کمتر به نقش کلیدی این ابزارها در حیات توسعه کشور توجه شده است. نگاهی به برنامه اول و دوم توسعه کشور نشان میدهد که برنامه ریزی IS/IT چندان مورد توجه واقع نشده است و سیاستهای مناسبی نیز در جهت هدایت سازمانها برای طراحی و استقرار سیستمها و فناوریهای اطلاعاتی اتخاذ نشده است. در برنامه سوم توسعه در حوزههای فرابخشی سند برنامه، سر فصلی از موضوعات به فناوری اطلاعات به عنوان یکی از محورهای توسعه ملی تصریح و خطوط اصلی توسعه در این حوزه در بخشهای مختلف نرم افزار، سخت افزار، نیروی انسانی، مخابرات، اطلاعات و مدیریت مورد لحاظ قرار گرفته است.
به رغم چنین تأکیداتی، مجموعه اقدامات عملی دستگاههای اجرایی کشور در مقایسه با دیگر کشورها، چندان رضایت بخش نیست اما نمیتوان انتظار داشت سازمانها در کاربرد سیستمها و فناوری های اطلاعاتی به طور جهشی عمل کنند. اکنون تجربه انباشته سازمانها این امکان را فراهم ساخته است تا با پرداختن به برنامهریزی استراتژیک سیستمها و فناوری اطلاعاتی، قدم اساسی در فرایند یادگیری سازمانی برداشته شود.
● نگرشهای برنامهریزی استراتژیک IT/IS
برنامهریزی استراتژیک مدتهای زیادی است که به عنوان یکی از فعالیتهای بنیادین مدیریت ارشد تشخیص داده شده است. برنامهریزی استراتژیک IT/IS عبارت است از فرایند تشخیص بدره (Prtfolio) سیستمهای کاربردی مبتنی بر کامپیوتر که به یک سازمان در اجرای برنامههای کاری و تحقق اهدافش یاری میرساند. بنابراین نیاز به اجرای ماهرانه برنامههای استراتژیک IS/IT هم در مطالعات تجربی و هم تجویزی مورد تأکید قرار گرفته است. اساساً این مطالعات نشان میدهد که کم توجهی به برنامههای استراتژیک میتواند به از دست رفتن فرصتهای زیاد، تلاشهای اضافی، شکلگیری سیستمهای ناسازگار و ضایع شدن منابع منجر شود.
● یکپارچه سازی استراتژیها در سطوح مختلف
تجربه بهکارگیری سیستمها و فناوری های اطلاعاتی در ایران نشان میدهد که این سازمانها از نظر بکارگیری IS/IT مراحل اولیه را پشت سر گذاشته و در آستانه ورود به مراحل ثانویه قرار دارند. یعنی برای بهره گیری از مزایای ISIT در بخش دولتی و خصوصی نیازمند برنامه ریزی استراتژیک برای طراحی واستقرار سیستم ها و فناوریهای اطلاعاتی هستند. به همین دلیل لازم است با ابعاد مختلف چنین برنامه ریزی بیشتر آشنا باشند. یکی از ویژگیهای برنامهریزی استراتژیک ISIT جامعیت است. این مفهوم برای توصیف حدود یا قلمرو راهکارها در فرایند برنامه ریزی استراتژیک بکار گرفته میشود. جامعیت یکی دیگر از ویژگیهای برجسته فرایند برنامهریزی استراتژیک است که به وجود ساختار، متون، رویههای مکتوب و خطمشیهایی اشاره دارد که راهنمای فرایند برنامهریزی است. تمرکز، به توازن بین خلاقیت و جهتگیری نظارتی در درون فرایند برنامه ریزی استراتژیک اشاره دارد. جریان نیز به نقش مدیران سازمانی و بخشی در شروع فرایند برنامه ریزی اشاره دارد و به عنوان یکی از ویژگیهای مهم برنامهریزی استراتژیک محسوب میشود.
از دیگر ویژگیهای برنامهریزی اسراتژیک مشارکت است یعنی درحالی که جریان برنامهریزی با جهتگیری عمودی سیستم برنامه ریزی مرتبط است، مشارکت بر حدود درگیری افراد در برنامه ریزی استراتژیک تأکید دارد. همچنین یکی از مهمترین ابعاد برنامهریزی در مدیریت استراتژیک که به آزمون سرعت تصمیمگیری انطباقپذیری استراتژیک میپردازد، سازگاری است.
● فرایند برنامهریزی استراتژیک ITIS
برنامه ریزی استراتژیک سیستمها و فناوریهای اطلاعات ،زمانی اثر بخش خواهد بود که استراتژیهای تدوین شده در سطوح سازمانی از سازگاری لازم با خط مشیهای دولتی برخوردار باشند. به عبارت دیگر با توجه به ارتباط و تاثیر متقابل سطوح خط مشی گذاری و تدوین استراتژی، سازمانها باید در چارچوب خطمشیهای دولتی ناظر بر ITIS برنامه ریزی استراتژیک خود را تهیه و تنظیم کنند .
بر اساس نظریات محققان فرایند برنامه ریزی استراتژیک ITIS شامل مراحل زیر میشود:
- شروع و آمادگی: در این مرحله مدیریت یک سیستم برنامهریزی را ساماندهی میکند و وظایف پروژه و نقشها را تعریف میکند. یک مسئول پروژه انتظارات پروژه را برای تیم برنامهریزی تشریح میکند به طوری که همه اعضاء از قلمرو و اهداف پروژه آگاهی پیدا کنند.
- تحلیل استراتژی: سازمانی در این مرحله تیم برنامه ریزی با مدیران مصاحبه میکند تا سازمان کار، استراتژیهای سازمانی، فرایندهای عمده و نیازهای اطلاعاتی سازمان را مستند کنند. این اطلاعات سپس در قالب مجموعهای از استراتژیها ترکیب میشوند که جهت استراتژیک سازمان را تعریف و پایه مدل سازمانی را شکل میدهد. - ارزیابی ISIT فعلی: طی مرحله سوم، تیم برنامه ریزی وضعیت سیستمها و فناوریهای اطلاعاتی را مورد ارزیابی قرار میدهد تا اصلاحات کوتاه مدت برای سیستمهای موجود را پیشنهاد کند.
- تحلیل عملیات سازمان: در این مرحله مستندسازی و اقدامات کاری در سطوح عملیاتی صورت میگیرد. تیم برنامه ریزی با مدیران عملیاتی مصاحبه میکند تا نیازهای اطلاعاتی، فرایندها، استراتژیهای سازمان را تشخیص دهد. این دادهها مدل حجمی سازمان را نشان میدهد. تیم آن را با نیازهای استراتژیک مدیران ارشد مقایسه میکند تا شکاف موجود بین نیازهای ادراکی مدریت ارشد و عملیات نشان دهد. تیم کاری برنامههای کلیدی را برای مستندسازی ساز وکارها و فرایندها به کار میگیرد.
- تکمیل مدل سازمانی: در این مرحله مدل سازمانی را نهایی میکنند و از طریق مدیریت ارشد، اصلاحات و موارد تکمیلی را مورد بررسی قرار میدهند. سپس تیم مدل را مورد تحلیل قرار داده و زمینههای کاری را مشخص میکنند. با استفاده از برنامههای کلیدی، مدل سازی به مدل های کاری در زمینهای مختلف تقسیم میشود. استراتژیهای فرعی، واحد سازمانی داده ها و فرایندهای کاری شکل میگیرد.
- تعریف معماری اطلاعات: در مرحله ششم، تیم کاری معماری اطلاعات سازمانی را تعریف میکند که شامل سیستمهای کاربردی، فناوریها، دادهها و مدیریت سیستمهای اطلاعاتی در سازمان است. در این مرحله گامهای اجرایی نیز فهرست میشوند.
- طراحی برنامه استراتژیک: ISIT در این مرحله ، تیم برنامه ریزی پروژه کوتاه مدت و بلند مدت را تعریف میکند . این مرحله شامل تعیین اولویت پروژهها و برآورد هزینه های هر یک از پروژههاست و بعد از تائید بالاترین مقام سازمانی طراحی پروژههای اولویتدار شروع میشود .
- بازبینی و ارزیابی :در مرحله هشتم، تیم برنامه ریزی کار خودش را طی برنامهریزی مورد بازبینی و ارزیابی قرار میدهد .این ارزیابی فعالیتهای برنامه ریزی اینده را تکمیل و یادگیری برنامه ریزی موثر را ارتقاء میدهد.
● در ایران ISIT - چالشهای برنامه ریزی استراتژیک
روندهایی چون پویایی رقابتی ،جهانی شدن و تغییرات سریع وفناوری اطلاعاتی چالش هایی را در عصر اطلاعات پیش رو دولتها و سازمانها قرار داده است که کشور ما نیز از آن مستثنی نیست . مهمترین این چالشها عبارتند از :ازتقای آگاهی های سیستم های اطلاعاتی در تمام سطوح سازمانی و ملی، اقدام برای استقاده از فرصتهای ISIT و استفاده استراتژیک از آنها ،و برنامه ریزی استراتژیک ISIT و چگونگی تاثیر فناوری اطلاعاتی بر ساختار صنعت یا توازن سیاسی بین ملتهاست. از جمله عوامل بازدارنده استفاده از ISIT میتوان به ابزار رقابتی سازمانها و کشورها ،ارزیابی ارزش استراتژیک سیستمها و فناوریهای اطلاعاتی و نقش سیستمها و فناوری اطلاعات در کسب مزیت رقابتی اشاره کرد. بدون شک فقدان برنامهریزی استراتژیک ISITدر ایران به طور جدی توانایی سازمانهای بخش دولتی و خصوصی برای بهره برداری از مزایای فناوریها و سیستم های اطلاعاتی را کاهش میدهد . امروزه نقش استراتژیک ISIT بر کسی پوشیده نیست همین سبب شده است تا سازمانها مسائل و مشکلات ناشی از طراحی و استقرار و نگهداری آنها را پذیرا باشند، هر چند برای استفاده از فناوریها و سیستمهای اطلاعاتی در ایران تلاشهایی صورت گرقته است اما در مقایسه با دیگر کشورها از کمیت و کیفیت کافی برخوردار نیست. همگام بودن با روند توسعه جهانی یکی از عوامل بازدارنده توسعه سیستمها و فناوری های اطلاعاتی در ایران محسوب میشود. کم توجهی و بعضاً عدم آگاهی از تحولات اقتصادی مبتنی بر فناوریهای اطلاعاتی سبب شده که نه تنها سیاستهای اصولی لازم در این زمینه وضع نشود ، بلکه موضع گیریهای منفی (با استناد به مسائل اخلاقی ) در مقابل فنآوریهای نوین اطلاعاتی و ارتباطی نیز لزوم پرداختن به این مهم را به تاخیر انداخته است . بر این اساس مهمترین چالشهای پیشرو سازمانهای بخش دولتی در برنامهریزی استراتژیک سیستمها و فناوریهای اطلاعاتی شامل: یکپارچه سازی استراتژیها در سطوح مختلف، تغییر نگرش مدیران ارشد، دفع یا تقلیل موانع اجرایی، تغییر نقش بازدارندگی دولت و چگونگی مدیریت در محیطهای پیچیده است.
● بحث و نتیجهگیری
این نگرش که برای اجتناب از پیامدهای منفی سیستمها و تکنولوژیهای اطلاعاتی باید با آن مقابله کرد و یا با طراحی و استقرار محدود و گزینشی آن اقدام کرد ،خود از عواملی است که برنامهریزی استراتژیک ISIT را در ایران به تاخیر انداخته است . فقدان برنامه ریزی استراتژیک نیز به نوبه خود مسائلی را در اداره امور عمومی و مدیریت اثر بخشی و کارآمد سازمانها ایجاد کرده است که مهمترین آنها عقب ماندگی سازمانها و کشور برای حضور موثر و رقابت در عرصههای نوین جهانی است . در گذشته برندگان اقتصادی کسانی بودند که محصولات و خدمات جدیدی را تولید میکردند ، اما در قرن حاضر مزیت رقابتی پایدار بیشتر حاصل فناوریهای فرایندی جدید و کمتر حاصل فناوری های تولیدی جدید است و آنچه قبلاً در اولویت قرار داشت اختراع محصولات جدید بود اما در حال حاضر اختراع و تکمیل فرایندهای جدید اهمیت اول را به خود اختصاص داده است .سیستم های اطلاعاتی و فناوری اطلاعاتی را میتوان برای خلاقیت در تغییر ساختارهای سازمان و روشهای عملکرد یک سازمان در رابطه با مشتریان و ارباب رجوع به کار گرفت و از این طریق به مزایای زیادی دست یافت.
به رغم مشکلات در طراحی و اجرای برنامههای ISIT خیلی از سازمانها وقت وکوشش را در این راه صرف کردهاند. پژوهشگران این حوزه از طریق بحث وگقتگو با مدیران سازمانهای بخش دولتی و خصوصی تعدادی از مسائلی که سازمانها به واسطه فقدان برنامه ریزی استراتژیک سیستمهای اطلاعاتی با آن مواجه هستند رابه این شرح فهرست کردهاند: سرمایهگذاریهای سیستمهای اطلاعاتی از اهداف کاری حمایت نمیکنند، سیستمهایی که به صورت یکپارچه طراحی نشدهاند باعث دوبارهکاری، تاخیر و اتلاف منابع میشوند، فقدان ابزاری برای شناخت اولویتها در رابطه با پروژهها و منابع وجود دارد، روشی برای تصمیم گیری در خصوص سطوح منابع مطلوب یا چگونگی زمان به کارگیری منابع خارجی وجود ندارد، اطلاعات مدیریتی ضعیف (ناسازگاری، عدم دقت، کند بودن و در دسترس نبودن و حمایت نکردن فرایندهای تصمیمگیری کلیدی) از دیگر موارد است. سوءتفاهم بین کارکنان متخصص فناوری اطلاعات (تضاد و عدم رضایت ) عدم سازگاری استراتژیهای فناوری با اولویت کاری وعدم تخصیص سرمایه گذاریهای زیر ساختی نیز از جمله مواردی است که میتوان به آن اشاره کرد. همانطورکه اشاره شد فقدان برنامهریزی استراتژیک ISIT باعث میشود. سازمانها نتوانند به طور موثر و کارآمد از منابع اطلاعاتی و تکنولوژی خود بهره گیرند . بنابراین برنامه ریزی استراتژیک سیستمها و فناوریهای اطلاعاتی مطابق با نظر محققان کشورهای دیگر یک ضرورت بنیادین در برنامه چهارم توسعه کشور محسوب میشود تا از این طریق بتوان به اهداف سه گانه، کارایی، اثر بخشی و کسب مزیت رقابتی نائل شد. هر چند برنامهریزی استراتژیک ISIT چالش های زیادی را پیش روی مدیران سازمانها قرار میدهد، اما نقش هدایتی و تسهیل کنندگی دولت با اتخاذ خط مشی های مناسب در برنامه چهارم توسعه ،بسیار تعیین کننده است.
منبع: نشریه فرهنگ و پژوهش- ۲/۸۴
الف) آشنایی با کشور سنگاپور
کلمه سنگاپور برگرفته از زبان مالایایی به معنای شهر شیر و ببر است.
این کشور از شمال با مالزی و از جنوب به اندونزی همسایه است.
این سرزمین در سال 1819 برای شرکت هند شرقی بریتانیا و به صورت بندری برای بارگیری قلع و لاستیک مالایا توسعه یافت.
این سرزمین از سال 1942 تا 1945 به اشغال ژاپن درآمد.
در سال 1959 به خودگردانی رسید.
در سال 1963 به فدراسیون مالزی پیوست و در سال 1965 از آن خارج شد.
سنگاپور از زمان استقلال تحت حکومت مقتدرانه لی کوان یو (نخست وزیر از سال 1965 تا 1991) ثروتمند شده است.
اهمیت استراتژیک این کشور کوچک به دلیل قرار گرفتن در دهانه مالاکا و در مرکز راه های دریایی و هوایی اقیانوس های هند و آرام و دریای چین قرار دارد.
این کشور هدایت صادرات و واردات منطقه شرق آسیا را به عهده دارد و نوع اقتصاد آن خدمات گرا است.
رئیس حکومت در این کشور رئیس جهمور است و برای مدت 6 سال انتخاب می شود و نخست وزیر رئیس دولت است و رئیس حزب اکثریت در مجلس است.
کشور سنگاپور حدود 704 کیلومتر مربع مساحت دارد و به جز یک شهر، شهر دیگری ندارد.
در حقیقت سنگاپور یک "شهر-کشور" است.
و حدود 5 میلیون نفر جمعیت دارد.
ب) اقتصاد سنگاپور
براساس گزارش مجمع جهانی اقتصاد از نظر رشد اقتصادی این کشور در رده پنجم جهانی و بالاتر از آمریکا است.
تولید ناخالص ملی GNP این کشور در سال 2007 برابر 228 میلیارد دلار بوده است.
برترین اقتصاد بازرگانی در آسیا در دسامبر 1999
دومین اقتصاد آزاد جهان در سال 2000
دومین اقتصاد رقابتی جهان بعد از آمریکا
عوامل دخیل در موفقیت سنگاپور:
موقعیت استراتژیک
زیرساختار ممتاز: برحسب گنجایش ترافیکی بندری جهان، بندر سنگاپور یکی از پرترافیک ترین بنادر جهان است.
در کنار برجسته بودن از لحاظ امکانات حمل و نقل دریایی، فرودگاه چانگی سنگاپور از نقطه نظ راندمان و بازده یکی از برترین فرودگاه های جهان است.
گزارش رقابت جهانی - زیر ساختار (2000)
شبکه کارآمد ارتباط از راه دور
سیستم مالی:
این کشور چهارمین مرکز مبادلات ارز خارجی و پنجمین تاجر بزرگ در مشتقات و نهمین مرکز دارای سواحل طولانی جهت می باشد.
عوامل دیگری چون: دولت موثر و کارآمد، تاکید بر تحصیلات، آموزش، علم و فناوری، روابط بسیار عالی میان کارگر و کارفرما و یک نیروی کار انعطاف پذیر و رقابتی.
گزارش رقابت پذیری جهانی – علم و فناوری (2000)
سنگاپور و فناوری اطلاعات
در جزیره ای که فاقد منابع طبیعی است، سنگاپوری ها آموخته اند مهارت ها و پشتکار خود را با فناوری و تحصیلات ترکیب کنند تا زمینه رشد اقتصادی خود را فراهم آورند.
سنگاپور اولین کشوری است که حرکت به سوی اقتصاد دانش محور را آغاز کرده است.
در سال 1981 سنگاپور اولین کشوری بود که خدمات رایانه ای را به شهروندان شروع کرد. در سال 1986، 98% مردم سنگاپور دسترسی به شبکه های پرسرعت با پهنای باند زیاد داشته اند.
تمام سرویس های دولت به صورت آنلاین است و معنای واقعی دولت الکترونیک در آنجا عملی شده است و تجارت الکترونیک بیش از 50% عملی شده است.
آسمانخراش ابر دیجیتال در سنگاپور
تجارت الکترونیک
براساس تحقیقات انجام گرفته و عواملی همچون اتصال به شبکه، اوضاع کسب و کار، پذیرش تجارت الکترونیکی توسط تولیدکنندگان و مصرف کنندگان، وجود قوانین و مقررات مناسب، فراهم بودن خدمات حمایتی برای تجارت الکترونیکی و زیرساخت های اجتماعی و فرهنگی، به عنوان عمده ترین محورهای تعیین کننده گسترش تجارت الکترونیکی در کشورها شناخته شده اند. سنگاپور جزو 5 کشور برتر است.
بر اساس گزارش موسسه تحقیقاتی تیلر نلسون در سال 2001 تعداد کاربران اینترنت که خریدهای آنلاین انجام می دهند، سنگاپور را در میان 36 کشور بررسی نموده و از بین شاخص های کم (خرید آنلاین کمتر از 20% توسط کاربران اینترنت)، متوسط (خرید آنلاین بین 20 تا 40 درصد توسط کاربران اینترنت)، بالا (خرید آنلاین بالاتر 40% توسط کاربران اینترنت) رتبه بالا را کسب نموده است.
سرعت و پهنای باند اینترنت
سنگاپور دارای سرعت اتصال اینترنت در آن بیش از 26 گیگابیت بر ثانیه است. (در ایران ۳ گیگابیت)
دولت سنگاپور کنسرسیومی موسوم به OpenNet را به عنوان برنده مزایده ایجاد شبکه نسل جدید دسترسی به اینترنت پر سرعت معرفی نمود. این کنسرسیوم موظف است از طریق ایجاد شبکه فیبرنوری دسترسی همه مردم سنگاپور به اینترنت با سرعت یک گیگا بیت در ثانیه را تا سال 2012 امکانپذیر کند.
سیستم هوشمند ترافیک
سیستم الکترونیکی و هوشمند ترافیک سنگاپور یکی از مشهورترین سیستم های حمل و نقل جهان است. به ندرت ممکن است تصادفی در این کشور رخ دهد و اگر چنین شود، به وسیله تابلوهای الکترونیکی بلافاصله به اطلاع رانندگان مسیر می رسد. گرفتن گواهینامه علاوه بر دشواری های خاص آن به پرداخت مبلغ بسیار کلانی نیاز دارد. با نصب یک تگ RFID روی خودروها حرکت از درون برخی بزرگراه ها و خیابان ها مستلزم پرداخت مالیات عبور به صورت الکترونیکی است. سیستم حمل و نقل عمومی بسیار فعال و مدرن است.
بانک الکترونیک
کسی در این کشور به بانک مراجعه نمی کند مگر برای باز کردن حساب. بنابراین نه از صف بانک خبری هست نه هزینه میلیاردی صدور قبوض خدماتی و ... دولت فقط برای افراد کهنسال که توانایی لازم برای استفاده از این امکانات را ندارند افرای را استخدام و یا شرکت هایی را مجوز به تاسیس داده که با وکالت دادن فرد به آنها انجام عملیات بانکی به صورت کاملا الکترونیکی انجام می گردد.
سنگاپور سرزمین بدون پسماند
بدلیل رشد روز افزون سنگاپور در سال های 1970 تا 2000 این کشور با مشکل دفع زائدات جامد رو به روست و نکته اساسی محدود بودن زمین است. برنامه ریزی یکپارچه و هدف گذاری حصول به سرزمین "بدون پسماند" و "بدون دفن" از راهکارهای در نظر گرفته شده برای پاسخگویی به این مشکلات است.
در این کشور چهار مرکز زباله سوزی با هدف تولید انرژی از زباله و یک مرکز دفن بهداشتی فرا ساحلی برای زائدات غیرقابل احتراق را دفع کنند. افزایش زباله به حدی که اگر کنترل نشود هر 5 تا 7 سال یک واحد زبالهسوز با طرفیت 3 هزار تن در روز باید ساخته شود. به علاوه این کشور هر 25 سال یک بار باید 350 هکتار از مساحت خود را برای دفن زباله اختصاص دهد. جهت مواجهه با این مشکل این کشور مجبور به هدف گذاری برای استراتژی " بدون پسماند" و "بدون دفن" شده اند.
آموزش در سنگاپور
سیاست های کلان آموزشی سنگاپور، متمرکز بر رشد منابع انسانی است و سعی می شود تا دانش آموزان را با نیازهای فرهنگی، اقتصادی و اجتماعی کشور آشنا ساخته و با آموزش مهارت های ویژه، نیروهای کاری لازم جهت رفع این نیازها را تعلیم دهند. نظام آموزش و پرورش سنگاپور بیشتر بر مبنای آموزش اخلاق و تربیت بدنی، پرورش افکار خلاق، منتقد و مستقل استوار است.
و اما IT در سنگاپور
فناوری اطلاعات به عنوان اهرمی برای پیش بردن جمعیت خردمند سنگاپور به سمت جایگاهی در بین ملت های پیشرفته جهان مورد استفاده قرار گرفته است. در اوایل دهه 1980 یک تلاش جمعی و هماهنگ برای مهار کردن قدرت رایانه ها به شکل یک طرح ملی آغاز شد و دولت سنگاپور زمام رهبری و مدیریت این حرکت را در دست گرفت. عملیات فناوری اطلاعات سنگاپور در 3 فاز شکل گرفت و ساختار هر کدام از آنها ناشی از یک طرح ملی بود که به طور واضح هدف ها، سیاست ها، منابع و پروژه ها را به هم ارتباط می دهد.
فاز اول – بین 1981 الی 1985: با شروع طرح رایانه ای سرویس های مدنی و تاسیس هیات رایانه ای ملی آغاز شد. هدف اصلی رایانه ای کردن وزارتخانه های دولتی برای بالا بردن میزان بهره وری و افزایش کیفیت خدمات به مردم بود.
تکمیل کادر متخصصان رایانه، استفاده از فناوری های کاربردی مثل روندهای اجرایی، مدل کردن داده ها و سیستم های مدیریت بانک های اطلاعاتی بود.
تا جایی که یک آمار در سال 1988 نشان داد که این دولت در ازای هر دلار سرمایه گذاری در برنامه فناوری اطلاعات در برنامه 5 ساله فاز اول حدود 2.8 دلار کسب کرده است و نیاز به 5000 شغل و پست دولتی از بین رفته است.
فاز دوم – از سال 1986 تا 1990: دوران طرح فناوری اطلاعات ملی بود. اهداف این طرح عبارت بود از توسعه صنایع فناوری اطلاعات بر اساس یک صنعت نیرومند متکی به صادرات و بهره وری تجاری از طریق بکارگیری فناوری اطلاعات. در این مرحله تمرکز و حساسیت کار از بخش عمومی به بخش خصوصی منتقل شد. توسعه نیروی انسانی فناوری اطلاعات در این مرحله بیشتر در زمینه تلاش های تحقیقاتی شکل گرفت.
فناوری های کاربردی اصلی مثل مهندسی نرم افزار، سیستم های تخصصی و تبادل اطلاعات الکترونیکی بیشترین میزان توجه را به خود اختصاص داد.
به طوری که در اوایل دهه 1990 سنگاپور به یک صنعت فناوری اطلاعات شکوفا و پر رونق با شرکت های فناوری اطلاعات رو به افزایش بومی در قسمت تولیدات، تبدیل به رهبر صنعتی بین المللی شد. مراکز تحقیقاتی تاسیس شدند که به توسعه فناوری و بکارگیری آن در صنعت و بازرگانی کشور بپردازند.
فاز سوم از سال 1991 آغاز و با ارائه طرح اصلی IT2000 آغاز شد. و اکنون سنگاپور را به یک جزیره هوشمند تبدیل نموده است.
شهر هوشمند اینچنین تعریف شده که جایی که فناوری اطلاعات تمامی نیازهای جامعه در خانه، در محل کار، صنایع و بازرگانی و حتی بازی ها را برطرف می کند.
اهداف مطرح شده عبارت بودند از: بکارگیری فناوری اطلاعات به طور گسترده به منظور تقویت رقابت داخلی و بالا بردن استاندارد زندگی مردم کشور. اگر چه تعدادی از بخش های صنعتی در این طرح شرکت کردند و قصد انجام پروژه های اولیه را داشتند، اما هدف بزرگتر همکاری با تمام حوزه های مختلف افراد در سراسر کشور است. هدف رسیدن به یک کیفیت زندگی بهتر بوده است. جامعه مرفه انتظار زمان فراغت بیشتر و امکانات تفریحی سطح بالاتر و راضی کننده تری دارد. در همان زمان رونق و شکوفایی بیشتر بستگی به توانایی مردم در یادگیری مهارت ها و تخصص یافتن در فناوری های جدید دارد. فناوری اطلاعات یک زیر بنای اطلاعاتی برای تجار، منشی ها، مهندسین، خانه دارها و دانش آموزان فراهم آورده که بتوانند به اطلاعات مختلف از منابع اصلی و در چندین فرم مختلف دسترسی پیدا کنند و آنها را بکار گیرند.
بر اساس برنامه IT2000 سنگاپور به یک جزیره هوشمند تبدیل شده که در واقع اولین کشور جهان است که دارای یک زیربنای اطلاعاتی پیشرفته و در حد ملی است که رایانه ها را تقریبا در تمامی خانه ها، مدارس، دانشگاه ها، ادارات و مکان های شغلی به هم مرتبط می کند.
رایانه به یک وسیله اطلاعاتی چند منظوره تبدیل می شود که کاربردهای تلفن، تلویزیون و رایانه را در خود جمع کرده و می تواند صدا، تصویر، متن و داده ها را در اختیار کاربران قرار دهد.
سنگاپور با بهره گیری وسیع از فناوری اطلاعات در جهت تقویت رقابت اقتصادی و سطح و کیفیت زندگی در حال حاضر به یکی از ملتهای پیشرفته جهان تبدیل شده است.
5 استراتژی اصلی دورنمای این جزیره هوشمند
1- توسعه یک کانون جهانی
سنگاپور تمایل دارد که به عنوان یک کانون جهانی برای تجارت، خدمات و حمل و نقل درآید. برای چندین دهه سنگاپور موفق شد تا شرکت های خارجی را برای سرمایه گذاری و انجام فعالیت های خود در این جزیره به طرف خود جلب کند. به دلیل نیروی کار ارزان قیمت و کیفیت بالا در تولید به انجام رسید. وجود وسائل ارتباطی و مخابراتی با پهنای باند بالا موجب تحریک بازرگانان و قسمت های تجاری در سنگاپور شد. به طوری که مهندسان، طراحان، بازاریاب ها و کارکنان فنی یک شرکت می توانند از طریق کنفرانسی ویدیویی، دسترسی الکترونیکی به مدارک از طریق رسانه ها، پست الکترونیکی و ... با هم تشریک مساعی و همکاری کنند و حتی اگر اقیانوس ها از هم دور باشند با هم ارتباط نزدیک و تنگاتنگی داشته باشند. یک طیف وسیع از سرویس ها و خدمات مشاوره ای و تحصیلی بدون نیاز به سفرهای وسیع و یا برپایی دفاتر و شعب دفاتر شرکت ها در جزیره برپا شده و این زیربنای اطلاعاتی فرودگاه ها و بنادر کشتیرانی سنگاپور را قادر می کند که سرمایه گذاری مجددی در زمینه حمل و نقل کالاها و مسافران انجام شود.
2- بهبود کیفیت زندگی
سنگاپوری ها از طریق استفاده از فناوری در جهت کاهش و یا ساده تر کردن کارهای روزمره وقتگیر، زمان فراغت بیشتری در دسترس دارند. تقریبا تمامی معاملات دولتی از طریق رایانه ها و شبکه های مخابراتی انجام می گیرد.
پذیرش و ثبت نام مدارس، پرداخت مالیات، دریافت درخواست نامه ها و موافقت نامه ها، پرداخت قبوض خدماتی و ... همگی به صورت الکترونیکی انجام می پذیرد.سنگاپوری ها و توریست ها می توانند از سیستم های اطلاعاتی چند زبانه برای اطلاع از زمان برنامه های فرهنگی مختلف و تهیه بلیط و ... استفاده کنند. تراکم و شلوغی جاده ها با الکترونیکی کردن کنترل ترافیک و سیستم های پرداخت عوارض رفع می شود. هر شخص یک کارت هوشمند را که حاوی اطلاعات ضروری درباره وضعیت سلامتی و نیازهای پزشکی اوست با خود حمل می کند. و ....
3- تقویت موتور اقتصادی
جستجوی ثروت در حال حاضر به جستجوی اطلاعات تبدیل شده است. در این جزیره شرکت های بخش تولید برای هماهنگ کردن فعالیت های خود به صورت الکترونیکی به تبادل اطلاعات می پردازند. با استفاده از یک چنین شبکه هماهنگی تولیدکنندگان کالا می توانند تولید و توزیع کالا برای مصرف کنندگان را همزمان نمایند و همچنین شکل و نوع تولید را با توجه به نیازهای مصرف کنندگان انجام دهند و تناسب های اقتصادی را حفظ کنند. در بخش تجارت، سنگاپور سیستم تجارت شبکه ای موفق خود را به یک سیستم وسیع و گسترده تری تبدیل کرده که تمام اعضای کمیته های باربری را به هم ارتباط می دهد و به شرکت های کشتیرانی، مسولان و انبارداران حمل و نقل دریایی، باربران، خطوط هواپیمایی، بانک ها، قسمت های گمرکی و صنعت هواپیمایی و مسوولان فرودگاه ها این امکان را می دهد که فرم ها و کالاهای اداری خود را به صورت الکترونیکی تکمیل و ارسال کنند. استاندرارد کردن رویه ها و انتقال متقابل اطلاعات موجب خواهد شد که شرکت ها برای حضور و اعلام پیشنهاد برای پروژه های بین المللی با هم شریک شوند.
4- ارتباط محلی و جهانی اجتماعات
هدف اصلی IT2000 ایجاد یک سری شبکه های رایانه ای از طریق خطوط تلفن است که از شبکه های اجتماعی و مدنی در سطح اجتماعات محلی حمایت و پشتیبانی می کند. هر کدام از اجتماعات و کمیته ها از طریق داوطلب شدن خودشان تعیین می شوند و امکان دسترسی اقتصادی به یک محدوده وسیعی از خدمات مثل پست الکترونیکی، بولتن های خبری، گفتگوی الکترونیکی و کنفرانس ویدیویی را فراهم آورند. شهروندان می توانند از طریق پست الکترونیکی با متخصصان داوطلب در تماس باشند و در زمینه های پزشکی و یا قانونی با آنها مشورت کنند. آنها می توانند با نمایندگان برگزیده خود، مقامات شورای شهر و رهبران اجتماعات ارتباط برقرار کنند. شبکه های دیگری توسط دیگر NGO ها راه اندازی می شود. در دسترس بودن این شبکه ها باعث ترغیب مردم به شرکت فعال تر در فعالیت های اجتماعی شده که موجب همبستگی اجتماعی بیشتر درون جامعه می شود.
5- افزایش قابلیت های افراد
آموزش و خلاقیت دو مشخصه جامعه هوشمند است. سنگاپوری ها چندین و چند بار در طول مدت کار خود به مهارت های جدید مجهز می شوند. این زبربنای اطلاعاتی این امکان را می دهد که افراد با سرعت دلخواه خودشان به یادگیری بپردازند و مکان و زمان آموزش را خودشان انتخاب کنند. افراد شاغل، خانه دار، شهروندان مسن و دیگران قادر خواهند بود که در برنامه های آموزشی متقابل از راه دور که کلاس ها و سخنرانی های بهترین مدارس جهان را به آنها ارائه می کند، شرکت کنند. کارآموزان می توانند در محیط های کار شبیه سازی شده اقدام به یادگیری مهارت های جدید کنند. و یک آرشیو ملی از رسانه ای نوشتاری و دیجیتال و فیلم ها تشکیل می گردد. و همچنین به افرادی که دچار نقص عضو هستند با فناوری های تطبیقی کمک خواهد شد.
- برای پشتیبانی از هدف کلی پرورش صنعت فناوری اطلاعات محلی و توسعه تجارت از طریق فناوری اطلاعات و کاربردهای آن هفت عامل اصلی مشخص شده است:
1- صنعت فناوری اطلاعات
2- کاربردهای فناوری اطلاعات
3- نیروی کار فناوری اطلاعات
4- فرهنگ فناوری اطلاعات
5- خلاقیت و نوآوری
6- هماهنگی و همکاری
7- زیربنای مخابراتی اطلاعاتی
شکل ذیل پیشنهاد می کند که سنگاپور یک رویه دوگانه افزایش عرضه و تقاضا را در سیاست های ملی فناوری اطلاعات خود پیش بگیرد.
در شکل ذیل سیاست های سه گانه ملی فناوری اطلاعات در سنگاپور را نشان می دهد. این برنامه ها پیشنهاد می کنند که استفاده از فناوری اطلاعات در وزارتخانه های دولتی در طول زمان از طریق پرورش قابلیت های فناوری اطلاعات به طور محلی که موجب افزایش تصاعدی تولیدات فناوری اطلاعات می شود تا سنگاپور به سمت تبدیل شدن به یک جزیره هوشمند یعنی جایی که فناوری اطلاعات به تمامنی ارکان جامعه رسوخ کرده حرکت کند.
مکان و زمان در جزیره هوشمند
IT2000 پارامترهای زمان و مکان را در جزیره هوشمند منحرف و متحول کرده است و زندگی فضای خیالی جدید در یک سری مکان ها و فضاهای متداخل که شامل خانه ها و ساختمان های هوشمند، شرکت های مجازی، بازارهای الکترونیکی، شهرهای فناوری اطلاعات و منطقه های داخلی مختلف شده است.
نظریه ارویل در 1992: هیچ ملتی نمی تواند در آنده امیدوار به پیشرفت باشد مگر این که درگیر شبکه ها شود و شهروندان آن برای استفاده از شبکه آزاد باشند. یک ملت تنها در صورتی می تواند از این راه به سمت موفقیت حرکت کند که دولت از کنترل خود بر جریان اطلاعات صرف نظر کند.
جی کوایر در 1987: هوشمندی اجتماعی یک ملت قابلیت درک و تفسیر محیط، یادگیری سریع فرصت ها و تهدیدها و استفاده از دانش برای تطبیق دادن و اصلاح کردن خود و محیط می باشد.
منابع: آشنایی با کشور سنگاپور – نشریه فرهنگ و پژوهش – اردیبهشت 1384
IT 2000 : سنگاپور جزیره هوشمند، چشم اندازی به پیشرفت های آتی فناوری اطلاعات، فرزاد رحمانی، پژوهشگاه الکترونیک ایران – منتشر شده در همایش نقش فنتاوری اطلاعات در اشتغال
بررسی مبانی شهر الکترونیک و مطالعه تطبیقی چند شهر الکترونیک جهان، امیر البدوی، امیرحسین قپانچی
پایگاه های و مراجع الکترونیک که محققین و دانشجویان می توانند استفاده نمایند.
شامل:
پایگاه های اطلاعات علمی (Scientific databases)
مجله های علمی الکترونیکی (Scientific e-Journals)
کتاب های علمی الکترونیکی (Scientific e-Books)
مراجع علمی الکترونیکی (Scientific e-References)
پایگاه های اطلاعات علمی آزمایشی (Trial scientific databases)
پایگاه های اطلاعات علمی دسترسی آزاد (Scientific open access databases)
در لینک ذیل که مربوط به کتابخانه دانشگاه تهران است، می توانید به آدرس های این پایگاه ها و راهنمای دسترسی، جستجو و استفاده از این منابع دسترسی داشته باشید. این سایت یکی از کاملترین مراجع در مورد مراکز منابع الکترونیکی علمی است.
http://library.ut.ac.ir/Persian/database-links/database.htm
یکی از بهترین پایگاه ها در زمینه جستجوی مقالات ژورنال ها و کتاب های علمی سایت Sciencedirect است.
فایل معرفی و راهنمای استفاده از پایگاه اطلاعاتی Sciencedirect به فارسی را از لینک ذیل دانلود نمایید.